ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢١
ای دل آخر ترا که باد هوس
بر تن زار ناتوان باشد
کی توانی نهاد روی براه
چون گه کوچ کاروان باشد
خود گرفتم سبک روان گشتی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۰ - ایضاً
چیست نامی که مستوی خوانیش
از عبارات تازیان باشد
پارسی گردد ار کنی مقلوب
لیک معنیش هم همان باشد
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
عشق چون باز لامکان باشد
آشیانش نه اینجهان باشد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۴ - الضلال المبین
گر فلک را ملک چو جان باشد
دین حق را چه زو زیان باشد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل دوم » بخش ۵ - فی تحریک الافلاک و تأثیره
یا ونون جمع بخردان باشد
طوع و فرمان نشان جان باشد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱۱ - الضلال المبین
آنچه خواهد که باشد آن باشد
گرچه در گردش زمان باشد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۰
ای امیری که شهسوار فلک
با تو پیوسته هم عنان باشد
با سوار فلک اگر گویی
که مرو بعد ازین بران باشد
هر کجا فتح در حدیث آید
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱
تا جهانست و تا جهان باشد
مهر رویش میان جان باشد
در خیال رخ تو ای دیده
خونم از دیدگان روان باشد
جان دهم در وفات مردانه
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۲
تا مرا در جهان نشان باشد
مهر رویش میان جان باشد
گاه و بیگاه و صبح و شام مرا
ذکر او بر سر زبان باشد
ای دلارام خونم از دیده
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲
کرمش گنج بی کران باشد
آب رحمت به جام جان باشد
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
بر سر و پای عاشقان باشد
ابر چون آبروی دریا دید
[...]
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳۹
شاه عالم پناه دانی کیست
آنکه سلطان انس و جان باشد
هر که گوید دعای دولت او
راحت و روح او از آن باشد
خرم آنکس که از سر اخلاص
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱ - در بیان آنکه حکمت در وجود پادشاه صاحب جلالت حکمت است به موجب راستی و عدالت
نیکخواه جهانیان باشد
بر همه خلق مهربان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۵ - امام شافعی گفت عمری گرد صوفیه گردیدم از ایشان دو سخن پسندیده شنیدم. یکی آنکه الوقت سیف قاطع و دیگر آنکه ان من العصمة ان لا تقدر
جهد کن کان اثر چنان باشد
که تو را آرزوی جان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه ارباب عزلت و اصحاب خلوت بر سه طبقه اند طبقه اول آنکه نیت ایشان در عزلت و خلوت اجتناب از شر انام و اتقا از ضر خواص و عوام باشد
مار بد خصم این جهان باشد
یار بد خصم جاودان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۳ - در بیان سر فضیلت نماز جماعت بر نماز منفرد
دیگری خاشع آنچنان باشد
که در احوال او عیان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۵ - در بیان آنکه شرط صحبت آنست که همه اصحاب در معرض آن باشند که چون در یکدیگر عیبی بینند به قول یا فعل دفع آن بکنند
قهرشان بهر امتحان باشد
امتحان فضل و امتنان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۴ - غزل گفتن عیینه در حسب حال خود
بی تو بر من بلای جان باشد
گرچه فردوس جاودان باشد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۲ - چون حرف نخست از ظالم برود جز سه حرف الم نماند این اشارت به آن است که چون سر به گریبان عدم در خواهد کشید جز الم چیزی نخواهد دید و لفظ سیاست که متضمن سه حرف یاس است مبنی از آن معنی است که می باید که سیاست ظالم متضمن یاس کلی وی بود از ارتکاب مظالم
گرگ چون در رمه روان باشد
جرم بر دامن شبان باشد