گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

کرمش گنج بی کران باشد

آب رحمت به جام جان باشد

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم

بر سر و پای عاشقان باشد

ابر چون آبروی دریا دید

آب بر روی ما روان باشد

خوش گلابی به صورت و معنی

بر رخ خوب همگنان باشد

می چو در جام ریخت ساقی ما

هر چه در جام باشد آن باشد

رشحهٔ نور خود به ما پاشید

ابداً بر همه چنان باشد

نعمت الله جواهر توحید

بر سر جمله عاشقان باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

مجلس شاه را چنان باشد

که بدن را لطیف جان باشد

انوری

رنگ عاشق چو زعفران باشد

هرکه عاشق بود چنان باشد

روی فارغ‌دلان به رنگ بود

رنگ غافل چو ارغوان باشد

قاصد عشق او ز ره چو رسید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
جمال‌الدین عبدالرزاق

دلبرم تا ز من نهان باشد

جوی خون بر رخم روان باشد

ور نهان باشد او زمن چه عجب

کوچوجانست و جان نهان باشد

یار بی خوی خوش نکو ناید

[...]

حمیدالدین بلخی

غم چو می راحتِ روان باشد

چون رضای تو در میان باشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه