گنجور

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱ - در هجو ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

آن مخنث ادیبک صابر

هجو کردست بی سبب ما را

پُر ز گُه کردمی دهانش ، اگر

ببرد کس به بصره خرما را

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲ - در حق رئیس الدین

 

ای جهان کرم رئیس الدین

ای جهان در طلب رضای ترا

بر سپهر معالی آن بدری

که نپوشد زمین ضیای ترا

مجلس ما پر از کواکب شد

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵ - در مرثیۀ جمال الدین یوسف

 

از وفات جمال الدین یوسف

مندرس شد رسوم فضل و ادب

صد هزاران هزار عالم و علم

در دو گز خاک رفت ، اینت عجب

رفت شخصی ، که بود سیرت او

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۸ - در حق تاج الدیز وزیر

 

تاج دولت ، تویی که بر سر چرخ

خاک پای شریف تو تاجست

خاک تو در علو چو گردونست

صدر تو در شرف چو معراجست

هنر از طبع تو بتعظیمست

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - در حق ملک نیمروز

 

نه من از آسمان گردنده

خدمت تو بجان طلب کردست ؟

تا تو اشعار من طلب کردی

روح در قالبم طرب کردست

خاصه ، آن خسروی که چرخ بلند

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۲ - در عشق گوید

 

آه ! از عشق بی کران ، کین عشق

همه رنج دلست و دردسرست

خبر درد من به عالم رفت

ای دریغا ! که یار بی خبرست

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - ترجمه از شعر تازی

 

هست ابوبکر پخته در دانش

لیک در عهد و در وفا خامست

با هر آن کس که دوستی دارد

غایت آن ز صبح تا شامست

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - در حق شمس الدین محمد وزیر

 

تاج اسلام شمس الدین ، گشتست

خاک صدر تو آسمان را تاج

تحفه داده ترا عنایت حق

سیرت و نام صاحب المعراج

هست عزم ترا مضای حسام

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - در حق شمس الدین ابو الفتح

 

شمس دین ، صورت ، بو الفتح

ای در فضل بر دلت مفتوح

ای تو شیر و غابروز مصاف

وی تو ابر سخا بوقت صبوح

از تو ایام را هزار شرف

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - در حق مجد الدین صاحب وزیر

 

صاحب ، ای فاضلی ، که از دانش

بندهٔ تست صاحب عباد

همت تست پیشوای علوم

فکرت تست مقتدای رشاد

همه محض محامدی و شرف

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - خطاب بپادشاه

 

خسروا ، چرخ با عنایت تو

دل اهل هنر نیازارد

دست بر آسمان برد هر کو

پای در خدمت تو بفشارد

بنده روزی که پیش تو نبود

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - در مدح احمد بن سعد

 

مایهٔ حمد و سعد ، احمد سعد

که همه سوی محمدت یازد

هم ایادی ازو همی بالد

هم معالی باو همی نازد

سعی گردون بخیر انجامد

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۴ - در حق صابر بن اسمعیل ترمذی

 

پیش انواع فضلت ، ای صابر

کثرت اختران قلیل آمد

نظم تو خطهٔ خراسان را

همچو در خلد سلسبیل آمد

نکتهٔ خاطر چو آتش تو

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - در حق حمیدالدین

 

با جمال تو ، ای حمیدالدین

رونق ماه و آفتاب نماند

در جهان با مکارم دستت

نام و آوازهٔ سحاب نماند

پیش الطاف تو ز غایت لطف

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - در حق شهاب الدین

 

جز بنان تو، ای شهاب الدین

مشکلات علوم حل نکند

آنچه رأی تو کرد در گیتی

قرص خورشید در حمل نکند

سعد از حاسدت خبر نکند

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - در مطایبه

 

روسبی خواهران زنی چندند

که خری را بیک نواله کنند

در وثاق من آمدند امروز

تا بلا را بمن حواله کنند

دفع ایشان نمی توانم کرد

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - در حق ادیب صابر بن اسماعیل ترمذی

 

ملک شاعران بنظم و بنثر

خادم صدر خود ، مرا بستود

تا بدان نظم و نثر حرمت او

نزد اشراف مملکت بفزود

نظم و نثری، که در طراوت و لطف

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - در معارف

 

نکند با عدو مدارا سود

از بر قرب دور باید بود

گرچه داری بناز کژدم را

بزند هر کجات یابد، زود

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

طبعت ، ای صابران اسمعیل

هست دریا ، که درهمی زاید

لفظ تو گوش و گردن معنی

بجواهر همی بیاراید

نثر تو شمع انس افروزد

[...]

وطواط
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۹ - نیز در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

علمت ، ای صابر بن اسمعیل

روی عالم همی بیاراید

رفعت قدر تو بپای شرف

تارک آسمان همی ساید

تویی آنکس ، که در بدایع نظم

[...]

وطواط
 
 
۱
۲
sunny dark_mode