گنجور

 
وطواط

مایهٔ حمد و سعد ، احمد سعد

که همه سوی محمدت یازد

هم ایادی ازو همی بالد

هم معالی باو همی نازد

سعی گردون بخیر انجامد

هر مهمی ، که او بیاغازد

گر نمی ساخت پیش ازین با او

چرخ ، اکنون بطبع می سازد

چون مروا شناخت تاج الدین

چه کند چرخ اگرش ننوازد ؟

باز در موکب خداوندی

مرکب عیش و لهو می تازد

گاه شعر لطیف می گوید

گاه شطرنج نغز می بازد

بچنین منزلت ، که حاصل کرد

شاید ار او ز چرخ بفرازد

بر سریر سرو بنشیند

بر بساط نشاط بگرازد

عیش او باد چون عسل ، که عدوش

زین حسد همچو موم بگدازد