گنجور

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲

 

ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب

لالۀ سنبل حجابی یا مه عنبر نقاب

عنصری
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین

 

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

فرخی سیستانی
 

ازرقی هروی » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

ازرقی هروی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸

 

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در مدح یمین الدین محمد

 

ای ترا الفاظ خوب و ای ترا آداب داب

برده رأی همچو خورشید تو از مهتاب تاب

صاحب سیف و قلم بی شک توئی کز رشک تست

در سر گردون دوار و در دل کتاب تاب

درگه عالیت را کان قبله صاحب رجاست

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

آسمان با او ندارد چون زند پرتاب تاب

سرخ کرد از کشتن خصمانش چون عناب ناب

قطران تبریزی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

ابوالفرج رونی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸

 

آفتابی را همی ماند رخش عنبر نقاب

هیچکس دیدست عنبر را نقاب از آفتاب

گر نقاب آفتاب و آسمان شاید ز ابر

آفتاب دلبران را شاید از عنبر نقاب

ساحر و عطار شد زلفش که هر چون بنگرم

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰

 

نرگس پرخواب او از چشم من بردست خواب

سنبل پر تاب او در پشتم آور‌دست تاب

چشم‌من‌پرخواب‌ازآن شد پشت‌من پرتاب ازاین

وین دو حال از هر ‌دو پنداری همی بینم بخواب

آن چو سَحّاران اگر پیشه ندارد سِحر صرف

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱

 

منت ایزد را که روشن شد ز نور آفتاب

آسمان دولت و ملک شه مالک رقاب

از ‌خراسان آفتاب آید همی سوی عراق

از عراق آمد کنون سوی خراسان آفتاب

آفتابی بر سپهر فضل صافی از غبار

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

چون ز بُرج شیر سوی خوشه آمد آفتاب

شد به ابر اندر نهان «حتی توارت بالحجاب»

ابر شد مانند چشم عاشقان اندر سِرشک

مهر شد مانند روی دلبران اندر نقاب

آمد آن خیل بهاری را کنون وقت مَشیب

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۴

 

ای زمین را رای تو چون آسمان را آفتاب

عزم تو عزم درست و رای تو رای صواب

شهریار شهرگیری پادشاه ملک بخش

خسرو معجز فتوحی داور مالک رقاب

تا پدید آمد در ایام تو تاریخ فتوح

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

تا نهان گشت آفتاب خواجگان در زیر خاک

شد لبم پر باد و دل پر آتش و دیده پر آب

چشمها نشگفت اگر شد پر ستاره بهر آنک

روی بنماید ستاره چون نهان شد آفتاب

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

ای به همت بوده بی‌سعی سپهر و آفتاب

خشکسال خاطر دریاب ما را فتح باب

ای مرا در روضهٔ فضل آوریده بعد از آنک

دیده بودم در دو ماه از ده فضولی صد عذاب

گاهم این گفتی تو مردم نیستی از بهر آنک

[...]

سنایی
 

عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۵ - وعده دیدار

 

از جمال لایزالی برنداری گر نقاب

عاشقان لاابالی را بماند دل کباب

صدر جنت گر بود بی دوست گو قعر جهیم

هرکه شد کوته نظر گو سوی این ها می شتاب

عاشقان نه حور خواهند نه بهشت از بهر آن

[...]

عبدالقادر گیلانی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - ایضا در مدح ملک اتسز

 

ای ترا جاه قباد و حشمت افراسیاب

پیش تیغ عزم تو منسوخ تیغ آفتاب

در کمال تو غلط کردم، که هر فرمان بریت

هست با جاه قباد و حشمت افراسیاب

با جلال قدر تو نازل بود قدر فلک

[...]

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان مسعود ثانی

 

ای بتاج و تخت شاهی وارث افراسیاب

گرد فتح و نصرت از نعل سم افراسیاب

از تجمل نعل زرین ساز مر افراس را

کز تجمل نعل زرین ساختی افراسیاب

عکس ماه نو فلک بر آب دریا افکند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح علی بن الحسین ذوالفقار

 

ای به پیروزی گرفته ملکت افراسیاب

آفتاب ملکی و ملکت چو ملک آفتاب

شرق تا غربست ملک آفتاب و ملک تو

آن او با انقلاب و آن تو بی انقلاب

نور قرص آفتاب از نور رای تست کم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح تمغاج خان

 

بخت بیدار شهنشه خسرو مالک رقاب

کرد بر بالین غفلت شوربختان را بخواب

دید چون در خواب غفلت رفت ماه نو همی

تیغ خون آلود بر بالین چو تیغ آفتاب

غفلت اندر طاعت سلطان بحق گردن کشی است

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۱۲
sunny dark_mode