گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۱ - امتحان پادشاه به آن دو غلام کی نو خریده بود

 

پادشاهی دو غلام ارزان خرید

با یکی زان دو سخن گفت و شنید

یافتش زیرک‌دل و شیرین جواب

از لب شِکر چه زاید شکرآب

آدمی مخفیست در زیر زبان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۲ - به راه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن

 

آن غلامک را چو دید اهل ذکا

آن دگر را کرد اشارت که بیا

کاف رحمت گفتمش تصغیر نیست

جد گود فرزندکم تحقیر نیست

چون بیامد آن دوم در پیش شاه

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود

 

گفت نه والله بالله العظیم

مالک الملک و به رحمان و رحیم

آن خدایی که فرستاد انبیا

نه بحاجت بل بفضل و کبریا

آن خداوندی که از خاک ذلیل

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

پادشاهی بنده‌ای را از کرم

بر گزیده بود بر جملهٔ حشم

جامگی او وظیفهٔ چل امیر

ده یک قدرش ندیدی صد وزیر

از کمال طالع و اقبال و بخت

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب

 

بر لب جو بوده دیواری بلند

بر سر دیوار تشنهٔ دردمند

مانعش از آب آن دیوار بود

از پی آب او چو ماهی زار بود

ناگهان انداخت او خشتی در آب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن

 

همچو آن شخص درشت خوش‌سخن

در میان ره نشاند او خاربن

ره گذریانش ملامت‌گر شدند

پس بگفتندش بکن این را نکند

هر دمی آن خاربن افزون شدی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه

 

این چنین ذالنون مصری را فتاد

کاندرو شور و جنونی نو بزاد

شور چندان شد که تا فوق فلک

می‌رسید از وی جگرها را نمک

هین منه تو شور خود ای شوره‌خاک

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۸ - فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است

 

دوستان در قصهٔ ذاالنون شدند

سوی زندان و در آن رایی زدند

کین مگر قاصد کند یا حکمتیست

او درین دین قبله‌ای و آیتیست

دور دور از عقل چون دریای او

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه

 

چون رسیدند آن نفر نزدیک او

بانگ بر زد هی کیانید اتقو

با ادب گفتند ما از دوستان

بهر پرسش آمدیم اینجا بجان

چونی ای دریای عقل ذو فنون

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را

 

نی که لقمان را که بندهٔ پاک بود

روز و شب در بندگی چالاک بود

خواجه‌اش می‌داشتی در کار پیش

بهترش دیدی ز فرزندان خویش

زانک لقمان گرچه بنده‌زاد بود

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان

 

هر طعامی کآوریدندی به وی

کس سوی لقمان فرستادی ز پی

تا که لقمان دست سوی آن برد

قاصدا تا خواجه پس‌خوردش خورد

سؤر او خوردی و شور انگیختی

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۲ - تتمهٔ حسد آن حشم بر آن غلام خاص

 

قصهٔ شاه و امیران و حسد

بر غلام خاص و سلطان خرد

دور ماند از جر جرار کلام

باز باید گشت و کرد آن را تمام

باغبان ملک با اقبال و بخت

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۳ - عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد

 

رحمت صد تو بر آن بلقیس باد

که خدایش عقل صد مرده بداد

هدهدی نامه بیاورد و نشان

از سلیمان چند حرفی با بیان

خواند او آن نکته‌های با شمول

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا

 

مقریی می‌خواند از روی کتاب

ماؤکم غورا ز چشمه بندم آب

آب را در غورها پنهان کنم

چشمه‌ها را خشک و خشکستان کنم

آب را در چشمه کی آرد دگر

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان

 

دید موسی یک شبانی را به راه

کو همی‌گفت ای گزیننده اله

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

جامه‌ات شویم شپشهاات کُشم

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان

 

وحی آمد سوی موسی از خدا

بندهٔ ما را ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی

یا برای فَصل کردن آمدی؟

تا توانی پا مَنِه اندر فَراق

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۷ - وحی آمدن موسی را علیه السلام در عذر آن شبان

 

بعد از آن در سِرّ موسی حق نهفت

رازهایی گفت کان ناید به گفت

بر دل موسی سخن‌ها ریختند

دیدن و گفتن به‌هم آمیختند

چند بی‌خْوَد گشت و چند آمد بِخْوَد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را

 

گفت موسی ای کریم کارساز

ای که یکدم ذکر تو عمر دراز

نقش کژمژ دیدم اندر آب و گل

چون ملایک اعتراضی کرد دل

که چه مقصودست نقشی ساختن

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفته‌ای را کی مار در دهانش رفته بود

 

عاقلی بر اسپ می‌آمد سوار

در دهان خفته‌ای می‌رفت مار

آن سوار آن را بدید و می‌شتافت

تا رماند مار را فرصت نیافت

چونکه از عقلش فراوان بد مدد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۰ - اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس

 

اژدهایی خرس را درمی‌کشید

شیرمردی رفت و فریادش رسید

شیرمردانند در عالم مدد

آن زمان کافغان مظلومان رسد

بانگ مظلومان ز هرجا بشنوند

[...]

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode