بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
این چنین ذالنون مصری را فتاد
کاندرو شور و جنونی نو بزاد
شور چندان شد که تا فوق فلک
میرسید از وی جگرها را نمک
هین منه تو شور خود ای شورهخاک
پهلوی شور خداوندان پاک
خلق را تاب جنون او نبود
آتش او ریشهاشان میربود
چونک در ریش عوام آتش فتاد
بند کردندش به زندانی نهاد
نیست امکان واکشیدن این لگام
گرچه زین ره تنگ میآیند عام
دیده این شاهان ز عامه خوف جان
کین گره کورند و شاهان بینشان
چونک حکم اندر کف رندان بود
لاجرم ذاالنون در زندان بود
یکسواره میرود شاه عظیم
دَر کف طفلان چنین دُرّ یتیم
دُرّ چِه؟ دریا نهان در قطرهای
آفتابی مخفی اندر ذرهای
آفتابی خویش را ذره نمود
واندک اندک روی خود را بر گشود
جملهٔ ذرات در وی محو شد
عالم از وی مست گشت و صحو شد
چون قلم در دست غداری بود
بی گمان منصور بر داری بود
چون سفیهانراست این کار و کیا
لازم آمد یقتلون الانبیا
انبیا را گفته قومی راه گم
از سفه انا تطیرنا بکم
جهل ترسا بین امان انگیخته
زان خداوندی که گشت آویخته
چون بقول اوست مصلوب جهود
پس مرورا امن کی تاند نمود
چون دل آن شاه زیشان خون بود
عصمت و انت فیهم چون بود
زر خالص را و زرگر را خطر
باشد از قلاب خاین بیشتر
یوسفان از رشک زشتان مخفیاند
کز عدو خوبان در آتش میزیند
یوسفان از مکر اخوان در چهند
کز حسد یوسف به گرگان میدهند
از حسد بر یوسف مصری چِه رفت؟
این حسد اندر کمین گرگیست زفت
لاجرم زین گرگ، یعقوب حلیم
داشت بر یوسف، همیشه خوف و بیم
گرگ ظاهر گِرد یوسف خود نگشت
این حسد در فعل از گرگان گذشت
رحم کرد این گرگ وز عذر لبق
آمده که انا ذهبنا نستبق
صد هزاران گرگ را این مکر نیست
عاقبت رسوا شود این گرگ بیست
زانک حشر حاسدان روز گزند
بی گمان بر صورت گرگان کنند
حشر پر حرص خس مردارخوار
صورت خوکی بود روز شمار
زانیان را گند اندام نهان
خمرخواران را بود گند دهان
گند مخفی کان به دلها میرسید
گشت اندر حشر محسوس و پدید
بیشهای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زین وجود ار زان دمی
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشوک
حکم آن خو راست کان غالبترست
چونک زر بیش از مس آمد آن زرست
سیرتی کان بر وجودت غالبست
هم بر آن تصویر حشرت واجبست
ساعتی گرگی در آید در بشر
ساعتی یوسفرخی همچون قمر
میرود از سینهها در سینهها
از ره پنهان صلاح و کینهها
بلک خود از آدمی در گاو و خر
میرود دانایی و علم و هنر
اسپ سُکسُک میشود رهوار و رام
خرس بازی میکند بُز هم سلام
رفت اندر سگ ز آدمیان هوس
تا شبان شد یا شکاری یا حرس
در سگ اصحاب خویی زان وفود
رفت تا جویای الله گشته بود
هر زمان در سینه نوعی سر کند
گاه دیو و گه ملک گه دام و دد
زان عجب بیشه که هر شیر آگهست
تا به دام سینهها پنهان رهست
دزدیی کن از درون مرجان جان
ای کم از سگ از درون عارفان
چونک دزدی باری آن دُر لطیف
چونک حامل میشوی باری شریف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره تجربههای ذالنون مصری و شور و جنونی است که او در دل مردم ایجاد کرده. شدت این شور به حدی بوده که حتی برای برخی از مردم غیرقابل تابآوری میشود. او به زندان میافتد زیرا افراد عادی از شدت تاثیری که بر ایشان دارد، نگراناند. متن به تشبیههای عمیق اشاره دارد و نشان میدهد که در وجود انسانها گرگ و خوک وجود دارد، که برخی از خوبیها و برخی از بدیها را نمایندگی میکنند. در نهایت، سخن از این است که در وجود هر انسان، حالتی از انسانیت و حیوانیت در تضاد وجود دارد و باید بین این دو انتخاب کرد و در جستجوی حقیقت و دانایی بود.
هوش مصنوعی: اینگونه بود که ذالنون مصری در حالتی از شوق و هیجان قرار گرفت و حسی تازه در او ایجاد شد.
هوش مصنوعی: شوری به وجود آمد که تا بالای آسمان میرسید و این شدت احساس، باعث میشد تا دلها به درد بیفتند.
هوش مصنوعی: ای شور و شوق خود را در کنار شور و حال خداوندان پاک رها کن!
هوش مصنوعی: مردم تحمل جنون و شور او را نداشتند، چنان که آتش او باعث میشد تا موهایشان بسوزد و از بین برود.
هوش مصنوعی: زمانی که آتش در ریش عوام شعلهور شد، آن را گرفتند و به زندان انداختند.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که این کنترل را کنار بگذاریم، هرچند که مردم عادی از این مسیر محدود عبور میکنند.
هوش مصنوعی: چشم این پادشاهان از مردم ترسیده است، زیرا این مردم نادان هستند و پادشاهان نیز نشانی از خود ندارند.
هوش مصنوعی: وقتی که قدرت و اختیار در دستان افراد فاسد باشد، بنابراین انسانهای شایسته و درستکار مانند ذاالنون در زندان به سر میبرند.
هوش مصنوعی: شاه بزرگ بر روی یک اسب راندن میکند و در دستانش جواهرات گرانبهایی دارد که به دست فرزندان این سرزمین میرسند.
هوش مصنوعی: مروارید چیست؟ دریا در یک قطره پنهان شده و نور خورشید در یک ذره نهفته است.
هوش مصنوعی: خورشید خود را به شکل ذرهای کوچک نشان داد و کمکم چهرهاش را نمایان کرد.
هوش مصنوعی: تمام ذرات در وجود او ناپدید شدند و جهان تحت تأثیر او مست گشت و به حالت هوشیاری و آرامش درآمد.
هوش مصنوعی: زمانی که قلم در دست شخصی خیانتکار باشد، حتماً نتیجهای شبیه به ظلم و ستم خواهد داشت که سرنوشت منصور را رقم زد.
هوش مصنوعی: این کار به سفیهان و جاهلان مربوط میشود و به همین دلیل لازم شده که پیامبران را به قتل برسانند.
هوش مصنوعی: پیامبرانی به گروهی گفتند که راه خود را گم کردهاید و از سفه و نادانی خود به ما بدگمان شدهاید.
هوش مصنوعی: نادانی و ترس باعث شده است که بندهای از خدای بزرگ به شدت احساس ناامنی و آویختگی کند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی شخصی به نوعی محکوم یا آزار دیده است، دیگر نمیتوان انتظار داشت که او در زندگی خود احساس امنیت و آرامش داشته باشد. او به نوعی در معرض خطر و آسیب قرار دارد و نمیتوان به راحتی به او اطمینان کرد.
هوش مصنوعی: وقتی دل آن پادشاه از زشتیها به تنگ آمده و اندوهگین است، در آن صورت پاکی و بیگناهی در این افراد چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: زر خالص و تاجر طلا هر دو در معرض خطر هستند، اما خطر ناشی از دسیسههای کسانی که به آنان خیانت میکنند، بیشتر است.
هوش مصنوعی: یوسفها به خاطر حسادت زشتان در پنهان زندگی میکنند، زیرا دشمنان نیکان در آتش درد و رنج میسوزند.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که برادران یوسف با حسادت و نیرنگ به او آسیب میزنند و در نتیجه یوسف باید در دردسرهایی که از سوی برادرانش به وجود آمده است، قرار بگیرد. حسادت برادران او موجب میشود که یوسف به مشکلات و خطرات بیفتد.
هوش مصنوعی: حسد بر یوسف مصری چه بلایی آورد؟ این حسد مانند گرگی خطرناک در کمین نشسته است.
هوش مصنوعی: بنابراین، یعقوب نیکوکار به خاطر یوسف همیشه در نگرانی و ترس از این گرگ (بدی) به سر میبرد.
هوش مصنوعی: اگر گرگها نتوانستند به صورت ظاهری به یوسف نزدیک شوند، این حسد و کینه از نشانههای گرگها گذشته و بر روی اعمال آنها تاثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: این گرگ به این دلیل که دلیل خوبی دارد، به ما رحم کرده و به ما اجازه داده تا از این مکان برویم.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است هزاران گرگ در جامعه وجود داشته باشند و نقشهها و ترفندهای خود را داشته باشند، اما در نهایت، گرگ ناپاکی که به دنبال فریب و مکر است، در معرض رسوایی و آشکار شدن حقیقت قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: چون روز مصیبت و حساب حسودان فرامرسد، بدون شک بر چهره گرگها تأثیر خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسانی که به دنبال دنیا و مال و منال هستند، مانند خوکهایی به نظر میرسند که دنبال طعمه خود میگردند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افراد دانا و آگاه ممکن است به ظاهر دچار نقصهایی باشند که نشاندهنده ویژگیهای ناگوار درونشان نیست، در حالی که افرادی که به نادرستی مشغول به نوشیدن مواد مضر هستند، ممکن است ظاهر سالمی داشته باشند اما در واقع مشکلاتی در باطن دارند.
هوش مصنوعی: آلودگی پنهانی که به دلها نفوذ میکرد، در روز قیامت آشکار و واضح شد.
هوش مصنوعی: انسان در دنیای خود شبیه به جنگلی پرخطر است، پس باید از وجود خویش دوری گزینی اگر که از آن لحظه بترسی.
هوش مصنوعی: در درون ما موجودات مختلفی وجود دارند؛ هم موجودات نیک و خوش، و هم موجودات بد و ناپسند.
هوش مصنوعی: حکم و قضاوت به قدرت و برتری وابسته است؛ مانند این که طلا به خاطر ارزش بالاتر از مس، به عنوان مادهای باارزشتر شناخته میشود.
هوش مصنوعی: شخصیتی که بر وجود تو تسلط دارد، باید به همان اندازه بر تصویر زیباییات نیز حاکم باشد.
هوش مصنوعی: گاهی انسانها میتوانند به شکلهای مختلفی از خودشان ظاهر شوند؛ در یک لحظه مثل گرگ بیرحم و در لحظهای دیگر مانند یوسف با زیبایی و نور.
هوش مصنوعی: در دلها احساساتی از محبت و دشمنی بهصورت پنهانی در حال جابجایی و حرکت است.
هوش مصنوعی: دانایی، علم و هنر در حقیقت به خود انسان مربوط میشود و نه به ظواهر، چرا که این ویژگیها در هر موجودی، حتی در گاو و خر نیز ممکن است وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اسب به آرامی و با آرامش رفتار میکند و همراه با خرس به بازی مشغول میشود در حالی که بز هم آنجا است و احوالپرسی میکند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که انسانها با خواستهها و تمایلات خود، به گونهای رفتار میکنند که ممکن است به تنزل و افت سطح آنها بینجامد. برخی از افراد در پی ارضای غرایز و تمایلات خود، به سمت زندگیهای سادهتر و ابتداییتر میروند، مانند تبدیل شدن به چوپانی یا شکارچی. در واقع اینجا تلویحاً به این میپردازد که برخی از افراد به جای رشد و پیشرفت، به زندگیهای محدودتری تن میدهند.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، سگهایی نیز بودند که برای یافتن خدا به سفر رفته بودند.
هوش مصنوعی: در هر زمانی در دل انسان، احساسی متفاوت بروز میکند؛ گاهی نیروی منفی و شر مانند دیو، و گاهی نیروی مثبت و خیر مانند ملائک، یا حتی احساسات مختلفی که به جانش آسیب میزنند و او را دچار مشکل میکنند.
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است این جنگل که هر شیر، از وجود خطر آگاه است و در دلها پنهان میشود تا به دام نیفتد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از درون جان مثل مرجان گرانبها هستی، از خاصیت و معنای عارفان بیاموز و به خودت ویژگیهای نیکو و ارزشمندتری اضافه کن.
هوش مصنوعی: زمانی که دزدی به سراغ جواهر نابی میرود، مانند این است که تو به حمل یک بار ارزشمند و باعزت مشغول هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.