نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۸۳
ای لبت سرچشمه آب حیات
بوسه ات شیرین تر ازشهد و نبات
گر خرامی یکره از خانه برون
خوبرویان بر رخت گردند مات
طاق ابرویت چو بیند برهمن
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۰
مژده ای دل پیک جانان میرسد
کشتگان عشق را جان میرسد
غم مخور کان یوسف گمگشته باز
اینک اینک سوی کنعان میرسد
صبح وصل آمد شب هجران گذشت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۲
ابرویش از بام دل سرمیزند
یا هلالی حلقه بر در میزند
هر شبم دل در خم گیسوی او
تا سحر پهلو بعنبر میزند
تشنه کامان زلال خویش را
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۰
ای جمالت مطلع انوار فیض
وی جلالت منبع اسرار فیض
ای بخوان جودت ارباب کرم
آمده محتاج بر دربار فیض
جلوه بنمود اندر دیده ام
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۱
عشق تو شط و دل ما هست بط
نیست بط را منزلی جز روی شط
شاه خوبانی و در فرمان تو
چون قلم بنهاده خوبان سر بخط
دانه دام از برای صید دل
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۴
ساقیا برخیز و پیش آور ایاغ
از ایاغی ساز ما راتر دماغ
ساغر عشرت بدور افکن که دل
از غم دوران دون یابد فراغ
سرو قدا جز بگلزار رخت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۹
ساقیا کو باده چون سلسبیل
تا شوم مست و کنم جان را سبیل
من غلام همت آنم که او
کار پیغمبر کند بی جبرئیل
نیست با کم ز آتش نمرودیان
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۰
هر که واقف گشت از اسرار دل
نیست در چشمش بجز انوار دل
اهل وحدت را در ادوار وجود
دل بود چون نقطه پرگار دل
در محیط جان نگردیده غریق
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۲
ای جلالت گشته مرآت جمال
وی جمال تو عیان اندر جلال
آفتابی چون جمالت لم یزل
خود نتابید از سپهر لایزال
زآتش شمع دل افروز رخت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۹
موج و بحر و کشتی و طوفان منم
گوهر دریای بی پایان منم
تا گشایم دیده بر دیدار خویش
جلوه گر در چشم این و آن منم
در تن جانان منم ای جان عزیز
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۱
ای دل از جان پیش جانان دم مزن
پیش جانان ای دل از جان دم مزن
زخم اگر داری دل از مرهم بشوی
درداگر داری ز درمان دم مزن
گل اگر چینی منال از زخم خار
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۲
ذره از مهر تابان دم مزن
قطره از بحر عمان دم مزن
حرفی از اوراق دل ناخوانده
از حدیث دفتر جان دم مزن
شد دلت تاریک کنج مدرسه
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴۲
نیست لایق منزلش در هر دلی
گرچه او دارد بهر دل منزلی
زورق افکندیم در بحری که نیست
غیر طوفان بلایش ساحلی
وه چه خوش میگفت رند میکده
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۰
الصلا ای عشق رهبر الصلا
عقل گمره را بره بر الصلا
در میان دلربایان دلبری
کس ندیده چون تو دلبر الصلا
وصل دلجوی تو کو تا گیردم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲۲
بدل بنشسته تا نقش خیالت
نظر نگشاده ام جز بر جمالت
چرا پیچم سر از هجران خونریز
که دارم خونبهائی چون وصالت
نگارا صد رهم کشتی و آخر
[...]