گنجور

 
نورعلیشاه

ای لبت سرچشمه آب حیات

بوسه ات شیرین تر ازشهد و نبات

گر خرامی یکره از خانه برون

خوبرویان بر رخت گردند مات

طاق ابرویت چو بیند برهمن

بگذرد از سجده لات و منات

شرح حسنت گنجدم اندر بیان

گر بگنجد بیجهت اندر جهات

ایها الساقی ادر کاس الرحیق

تا نمایم حل جمله مشکلات

بهر تسکین دل من بوسه

کرده خطت برلب نوشین برات

چهره بنما تا که چون نور علی

خیزم و سازم دل و جانرا فدات