گنجور

 
نورعلیشاه

ای دل از جان پیش جانان دم مزن

پیش جانان ای دل از جان دم مزن

زخم اگر داری دل از مرهم بشوی

درداگر داری ز درمان دم مزن

گل اگر چینی منال از زخم خار

وصل اگر جوئی ز هجران دم مزن

آن کمال ابرو گرت قربان کند

زیر تیغش باش قربان دم مزن

از سروسامان چه گوئی نزد یار

سر فدایش کن ز سامان دم مزن

دل منور ساز از نور علی

وز فروغ مهر تابان دم مزن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode