رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۵
خم و خنبه پر ز انده، دل تهی
زعفران و نرگس و بید و بهی
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۶ - در وصف بهار و مدح میرکامگار
اندر آمد نوبهاری چون مهی
چون بهشت عدن شد هر مهمهی
بر سر هر نرگسی ماهی تمام
شش ستاره بر کنار هر مهی
یا چو سیم اندوده شش ماه بدیع
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۸
آفتاب رویت ای سرو سهی
بر همه میتابد الا بر رهی
نی خطا گفتم که میتابد بسی
بر من و من مینبینم ز ابلهی
گرچه عالم پر جمال یوسف است
[...]
عطار » منطقالطیر » در تعصب گوید » سخنی از رابعه
آن نه من بودم که در سجده گهی
خار در چشمم شکست اندر رهی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
خار بفروشم، خرم نان تهی
میتوانی گر مرا نانی دهی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خواجهای که بایزید و ترمذی را در خواب دید
گفت شب در خواب دیدم ناگهی
بایزید و ترمدی را در رهی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ابلهی که در آب افتاد و ریش بزرگش وبال او بود
داشت ریشی بس بزرگ آن ابلهی
غرقه شد در آب دریا ناگهی
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت عربی که در عجم افتاد و سر گذشت او با قلندران
گفت میرفتم خرامان در رهی
اوفتاده بر قلندر ناگهی
عطار » منطقالطیر » بیان وادی حیرت » بیان وادی حیرت
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پرعشق دارم هم تهی
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر میخواستند
ناقدی کو داشت در جمع مهی
گفت او را نیست از شمع آگهی
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » ...
شاه با خود گفت بر چون من شهی
چون گزیدی دیگری، اینت ابلهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
گفت دختر با پدر کاز ابلهی
از سؤال او نبودت آگهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
من نرفتم غیر راه او رهی
تو فتادی همچو کوران درچهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
ای ز جهل افتاده اندر بیرهی
همچو کوران مبتلا اندر چهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۳ - در نصیحت و موعظه و تنبیه و خطاب قائم الولایه نمودن فرماید
تا توانی عدل کن کز غم رهی
وز عذاب دوزخ سوزان جهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
گر توداری غیر این ره بیرهی
همچو حیوان اوفتاده در چهی
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - فی الحكایة و التمثیل
گر مرا در امتی خط میدهی
با گناهم از کرم خط مینهی
عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
وی ورم را نام کرده فربهی
راست چونآزادی سرو سهی