گنجور

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۴ - تتمه ی قصه خواجه سهم الدین لر

 

دامنش بگرفته آن رندان به کف

سوی خانه می کشیدند از شعف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۹ - در بیان آتش انداختن زاغان سمند را

 

ور زند سیلی قفایش را بکف

مرد عارف پیش دارد آن طرف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۸۰ - در بیان رجوع به حکایت خلیل الرحمن

 

او دویدی خود سوی آن بحر تف

بلکه گزگز جستی از شوق و شعف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر

 

علمهامان جمله بوق است ای خلف

عمرمان آن مایه ی رفته ز کف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۲ - رجوع به حکایت ابراهیم خلیل و اسماعیل ع

 

آن یکی ماه است و ماه بی کلف

آن بود خورشید در برج شرف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۰ - بی نوایی که عاشق دختر پادشاه شد

 

طرقوگویان غلامان هر طرف

پیش کاران پیش و پس بربسته صف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۱ - درخواست پادشاه از آن فقیر که دخترش را بپذیرد

 

شهر یاران در کناره صف به صف

گلعذاران در نظاره هر طرف

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۸ - روز عاشورا و حالات اصحاب آن حضرت

 

از شعاعش نیزه ی خطی بکف

یا مبارزگو دوید از هر طرف

ملا احمد نراقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

دامن آن ماهم ار افتد به کف

آفتاب بختم آید در شرف

گر خدا زلف تو را ثعبان نمود

شد به من هم امر از او خدلاتخف

سروی از قد لیک سرو سیم ساق

[...]

بلند اقبال
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
sunny dark_mode