گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » خصومت دو مرقع پوش

 

چون تو نه مردی نه زن در کار عشق

کی توانی کرد حل اسرار عشق

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت عربی که در عجم افتاد و سر گذشت او با قلندران

 

گر تو بپذیری به جان اسرار عشق

جان فشانان سرکنی در کار عشق

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

تا که گردد روشنت اسرار عشق

بعد از آن گردی تو خود انوار عشق

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

گه بپوشی عقل رادستار عشق

گه ببندی شیخ را زنّار عشق

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۲ - در وحدت

 

چون تنت فانی شود ز اسرار عشق

چون خلیل الله روی در نار عشق

عطار
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱ - سفرنامه

 

بر فلک زد پرتو انوار عشق

آسمان چون ذره شد در کار عشق

حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۳

 

پست طاقت طاق گشت از بار عشق

پای دل مجروح شد از خار عشق

بر زبان ناید کسی را نام دل

جان فروشانند در بازار عشق

بس گران باریست بار عشق و صبر

[...]

جهان ملک خاتون
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۱

 

تافت بر جان و دلم انوار عشق

ای هزاران جان و دل ایثار عشق

بر میان جان خود بستیم باز

از پی ترسائی زنار عشق

گر بدیدی روی او مؤمن شدی

[...]

حسین خوارزمی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

همچو مه دیدم شبی دیدار عشق

بود خورشید و فلک ز انوار عشق

مصطفی الجار ثم الدار گفت

جمله ذرات از این شد جار عشق

کل یوم هو فی شأن آیتی است

[...]

کوهی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱

 

چیست جنت خاری از گلزار عشق

وان سقر خاکستری از نار عشق

نشاط اصفهانی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف

 

نیست یاران این نخستین کار عشق

سوخته جانها بسی از نار عشق

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵۸ - عشق و جان بازی پروانه در پای شمع

 

جان فروشانند در بازار عشق

از ورای عقل باشد کار عشق

ملا احمد نراقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳

 

مدتی بستم لب از گفتار عشق

تا نگویم با کسی اسرار عشق

لاجرم سر انا الحق فاش شد

میروم منصور وش بر دار عشق

عاشق از کس راز نتواند نهفت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳

 

عقل حیران گشته اندرکار عشق

کس نگردید آگه از اسرار عشق

در علاج من مکش رنج ای طبیب

زآنکه می باشد دلم بیمار عشق

جز دل بریان و خوناب جگر

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴

 

الامان از عشق و از آزار عشق

سوختم سر تا بهپا از نار عشق

شددلم خون وز چشمم شد برون

آفرین برعشق و بر کردار عشق

رگ زند لیلی ز مجنون خون رود

[...]

بلند اقبال
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۳ - آمدن جبرئیل به یاری سالار جلیل

 

گفت: فرمودت که ای سالار عشق

ای ز تو بالا گرفته کار عشق

نیر تبریزی
 
 
۱
۲