سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳ - فصل وحدت و شرح عظمت
با وجودش ازل پریر آمد
به گه آمد ولیک دیر آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۰ - فی رؤیا النّیّرین والکواکب الخمسة السیّارة
تیر مانندهٔ دبیر آمد
مشتری خازن و وزیر آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۸ - فی صفة الافلاک
فلک ثانی آنِ تیر آمد
آن عُطارد که وی دبیر آمد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰
تا رای تو از قدح به شمشیر آمد
گرد سپهت زبر فلک زیر آمد
نصرت به زبان تیغ تیزت میگفت
تا باز که از ملک جهان سیر آمد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵
هرچند که از خسان جهان سیر آمد
روشن جانی از آسمان زیر آمد
خاقانی از این جنس در این دور مجوی
بر ره منشین که کاروان دیر آمد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۴ - آگاهی بهرام از وفات پدر
یزدگرد از سریر سیر آمد
کارِ بالا گرفته زیر آمد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
بخت چون از بهانه سیر آمد
سبدم زان ستون به زیر آمد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۸
خصم تو که سر تیز تر از تیر آمد
در گردن او زره چو زنجیر آمد
از غصّه تیغت ار بمیرد شاید
کز بخت بدش آب گلوگیر آمد
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۴
به بام قصر چو آن ماه دلپذیر آمد
دل شکسته من باز در نفیر آمد
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۴
مرا چو نان تنک دوش در ضمیر آمد
به پیش دیده من قرص مه حقیر آمد
مرا ز کله زبانی است با هزاران شکر
ز جوع دل شده دسپاچه دستگیر آمد
رسید صحنک ماهیچه، نان ریزه مخور
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی توصیف کوه پیر پنچال و سختی راه و تعریف کشمیر مینو نظر
مگو نواب کشور گیر آمد
که جانی در تن کشمیر آمد
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی در تعریف بهادر شاه و تاریخ
خرد مستانه در تقریر آمد
بگفتا شاه کشور گیر آمد
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در ستایش شاهزاده کیوان سریر اردشیر میرزا و تشبیب به مدح شاهنشاه اسلام پناه
سحر بشیر ملکزاده اردشیر آمد
مرا دوباره به پستان شوق شیر آمد
نگشته بود تباشیر صبح فاش هنوز
که سوی من زره آن ماهرو بشیر آمد
سیه غلامکم از خوشدلی صفیری زد
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
جانم از سینه به حسرت چوگلوگیر آمد
یار آمد به سرم زود ولی دیر آمد
تا خورد خون مرا فاش از آن ابروی و چشم
ترک مست نگهش دست به شمشیر آمد
تا کرا بستهٔ گیسوی و سرین خواسته باز
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » چند مرثیهٔ دیگر » بند سیزدهم
دگر چو نوبت آن کودک صغیر آمد
ز چرخ پیر خروش ملک به زیر آمد
به جان نثاری بابا، ز گاهواره ی ناز
نخورد شیر تو گفتی چو بچه شیر آمد
که گر، به جثّه صغیرم ولی به رتبه کبیر
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۹ - درتهنیت عید غدیر و منقبت حضرت امیر علیه السلام
زیک سو ناگهان از ری لک البشری بشیر آمد
زیک سو عید را از حق به پستان باز شیر آمد
دو جشن متفق یک دم هژیر و دلپذیر آمد
یک از خم غدیر آمد یک از جم قدیر آمد
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحهسراییها » شمارهٔ ۱۸ - غدیر خم
سحرگاهان به گوشم این ندا از چرخ پیر آمد
که سر بردار از زانوی غم، عید غدیر آمد
امیر المؤمنین حیدر به امر حق پیمبر را
وزیر آمد، دبیر آمد، مشار آمد، مشیر آمد
چنین روزی پیامبر کرد منزل در غدیر خم
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰
جواب نامه ام از نزد دوست دیر آمد
دلم ز دیری آن از حیات سیر آمد
بلی چگونه دلی از حیات گردد سیر
که زیر حلقه گیسوی او اسیر آمد
رهائی دل از آن بند زلف ممکن نیست
[...]