ساقی ار صاف نیست، زان دردی
قدحی ده، که خواب من بردی
نیست صافی، مهل که جوش کنم
جام دردم بده، که نوش کنم
صف پیشینه صافها خوردند
درد دردی به من رها کردند
درد دل را به درد بنشانم
درد بهتر که درد برجانم
اقتضای زمان ما اینست
چه توان کرد ؟ از آن ما اینست
گر چه آن دوستان ز دست شدند
خنک آنان که زود مست شدند!
دلم از جان خویش سیر آمد
دور او بیش ده، که دیر آمد
مست بگذار در بیابانش
شب چو بیگه شود بخوابانش
جایش این به که جای خوابی هست
ور خمارش کند شرابی هست
روز مرگ ار به حال بد باشم
بده این جام، تا به خود باشم
چون اجل در کشد به خود تنگم
بنه این جام بر سر سنگم
تا چو آید دل از دهان بر لب
جام بر کف رویم و جان بر لب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به درد و رنجی که در زندگی احساس میکند، میپردازد و از ساقی (نوشیدنیساز) میخواهد که خوشحالی و تسکین را برای او بیاورد. او به این نکته اشاره میکند که در زمانهای که دوستانش از او دور شدهاند، بهتر است که خود را با می و شراب مشغول کند تا از درد دل رهایی یابد. شاعر به این نتیجه میرسد که در روز مرگ، بهتر است به جای غم و اندوه، جامی در دست داشته باشد و با آن به استقبال مرگ برود. این اشعار به نوعی دعوت به شاد زیستن و غفلت از دردها و مشکلات زندگی است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر نوشیدنیات صاف نیست، یک جرعه به من بده تا از دردی که خوابم را ربوده، آرامش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: هیچ چیز صاف و بینقصی وجود ندارد. صبر کن تا من داغی و جوش دردهایم را بیان کنم و سپس لیوانی از دردهایم به من بده که بنوشم.
هوش مصنوعی: در صفی که برای صاف کردن دلها بودند، درد و رنجی برای خودم برداشتند و من را به حال خود رها کردند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درد و دل خود را با کسی در میان بگذارم، بهتر است که این درد را در دل نگهدارم تا اینکه بخواهم کسی را با آن آزار دهم.
هوش مصنوعی: زمانه ما به گونهای است که نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. آنچه از آن ماست، همین است.
هوش مصنوعی: با اینکه دوستان از دست رفتند، خوشا به حال کسانی که زود به شوق و شیدایی رسیدند!
هوش مصنوعی: دل من از عشق دوری او خسته و خالی است، هرچقدر هم او به تأخیر بیفتد، بیشتر از این نمیتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: در بیابان هنگامی که شب میشود، او را سرشار از نوشی نشان بگذار و وقتی صبح میرسد، بگذار آرام بخوابد.
هوش مصنوعی: جای آن است که خوابگاه باشد، اگر هم خواب آلودگی وجود داشته باشد، نوشیدنیای نیز برایش هست.
هوش مصنوعی: اگر روز مرگم در حال ناخوشی باشم، این جام را به من بدهید تا به خودم بیایم.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به سراغم بیاید، این جام را بر روی سنگ بگذارید.
هوش مصنوعی: زمانی که دل از سینهام بیرون بیفتد و به آخرین لحظات زندگی نزدیک شوم، من با در دست داشتن جامی، روی به زندگی خواهم آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.