گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۴ - جواب گفتن پدر پسر را

 

حسن سیرت محل تغییر است

عارف از عشق آن کران گیر است

۱ بیت
جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴ - گفتار در نعت سید المرسلین صلی الله علیه و سلم

 

خداوندا سلیمی خوش فقیر است

به دست نفس نافرمان اسیر است

۱ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷ - آغاز داستان

 

نه مرد است آن که در یک جا اسیر است

که زن در کنج خانه جایگیر است

۱ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۷ - پاسخ دادن شیرین، خسرو را

 

دگر گفتی که چشمت شیرگیر است

کمانت ابرو و مژگانت تیر است

۱ بیت
سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ هفتم شش شمشیر است

 

ای آنکه زبون آهویت صد شیر است

سر پنجه آفتاب دستت زیر است

بر خصم تو شمشیر کشد از همه سو

کز شش جهت او سزای شش شمشیر است

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است

چشم صید افکن تو آهوی آهو گیر است

کرده تیر نگهت را سبک آهنگ به جان

صف مژگان درازت که پر آن تیر است

رتبهٔ عشق رقیب از نگهش یافته‌ای

[...]

۷ بیت
محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین

 

به خونریزی عتابش بس دلیر است

که هم پیمان شکن هم زود سیر است

۱ بیت
وحشی بافقی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۴۳

 

در باغم و دل شکارگاه شیراست

نگشوده نظر دل از تماشا سیر است

چون دیده گشایم که چمن بیگانه ست

چون سینه گشایم که هوا شمشیر است

۲ بیت
عرفی
 

نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۵ - در تمثیل مناظرهٔ ماهی و سمندر با یکدیگر

 

همان جسمت زسردی ناگزیر است

همان در طبعت آتش زمهریر است

۱ بیت
نوعی خبوشانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴

 

سرخوش از می چو نیم موج هوا شمشیر است

ابر تر را چکنم قطره باران تیر است

زور بازوی توانائیم از فیض می است

باده در طبع من آبست که در شمشیر است

موج سان بر سر هر قطره می می لرزم

[...]

۹ بیت
کلیم
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

گفتم سفری کنم اگر تقدیرست

دلگیری فارس را سفر تدبیر است

اما چکنم که آب چشم تر من

چون خاک سر کوی تو دامنگیر است

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

مدعی گر نکند بحث سخن دلگیر است

در جدل گوش و زبانش سپر و شمشیر است

باغبان گو مشو از صحبت ایشان غافل

گل جوان است، اگر مرغ گلستان پیر است!

نیست در عشق همین بند به پای مجنون

[...]

۵ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

به بوی خرقه گلم در چمن عنانگیر است

ز شوق شال سرم را هوای کشمیر است

خزان به گلشن آزادگان ندارد راه

نشاط اهل قناعت، بهار تصویر است

در آن دیار همان به که پرسشت نکنند

[...]

۸ بیت
سلیم تهرانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۰