فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳
مرا برد باید بر او پیام
سخن برگشایم چو تیغ از نیام
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳
همه تیغها برکشیم از نیام
به خنجر فرستاد باید پیام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب
زبان بدش تیغی به گاه پیام
شد آن تیغش اندر زمان بی نیام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱ - باز نمودن راز خود، فرامرز و بانو گشسب با رستم زال و جنگ کردن ایشان
حمایل یکی تیغ زرین نیام
که تابش به خورشید دادی پیام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۷ - پیغام فرستادن طهمور اروند به نزدیک کید و آمدن دستور، نزدیک کید
یکایک چو بشنید کید این پیام
به جا ماند شمشیرش اندر نیام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
به خوبی فرستاد نزدت پیام
مگر تیغ کین ماند اندر نیام
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹
دشمن به غلط گفت که من فلسفیام
ایزد داند که آنچه او گفت نیام
لیکن چو در این غمآشیان آمدهام
آخر کم از آنکه من بدانم که کیام
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۱ - جنگ کوش پیل دندان با چینیان
کشیدند شمشیر کین از نیام
نه جای درنگ و نه جای پیام
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۶ - گذشتن آتبین از دریا در شب و شکست دادن چینیان
ندیدند جای درنگ و پیام
کشیدند شمشیر کین از نیام
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱
آنم که برد رشک بر امروز، دیام
جانم، خردم، دلم ندانم که چیام
چون پرسیدی با تو بگویم که کیام
سلطان سخن اثیر اخسیکتیام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
نه ترا شبها مناجات و قیام
نه ترا در روز پرهیز و صیام
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۵۱ - تتبع اثیر اخسیکتی
آگاه نگشتم که درین دیر کیام
یا خود چیام و از چیام و بهر چیام
معلومم نی که آدمی یا زمیام
یا خاک زمین ز من چه سان آدمیام؟
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۴۱ - اجازه خواستن حضرت علی اکبر از حضرت برای رفتن به جهاد
رخصتی ده تا کشم تیغ از نیام
آتش اندازم در این قوم لئام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۹ - رجوع به مکالمه آن سلطان عباد با جناب سید سجاد روحی فداهما
بانگ طبل است ای علی پیک وی ام
بانگ طبل آمد فرستاده پیام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۴ - خطاب به نفس ناطقه درویش مجذوب
گر تو را ذوقی است آیی در پیام
ورنه من در بند بیذوقان نیام
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۴ - خطاب به نفس ناطقه درویش مجذوب
هین بیا افتان و خیزان در پیام
گر بجا مانی منت همره نیام