فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بیا تا چند گه نخچیر جوییم
بیاساییم و زنگ از دل بشوییم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
اگر تو یافه گویی ما نگوییم
وگر تو کینه جویی ما نجوییم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
سخن اکنون ز نام خویش گوییم
که هر یک در هنرها نامجوییم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
حدیث رفته را دیگر نگوییم
به آب مهر دلها را بشوییم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۸ - التمثّل فیالاجتهاد
میدویم و جهاد میجوییم
در ره غزو شاد میپوییم
عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۳
افتان خیزان در ره تو میپوییم
چیزی که کسی نیافت ما میجوییم
بر خاک درت روی به خون میشوییم
هم با تو ز تو واقعهای میگوییم
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
همی گویند ما در جست و جوئیم
ز دیری گاه مرد راه اوئیم
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
چو ما در اصل کل علت نگوییم
بلی در فرع هم علت نجوییم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
بحق گوئیم و با حق جمله گوئیم
حقیقت حق بود چون جمله اوئیم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
دمی بگذار تا با هم بگوئیم
دوای درد خود از تو بجوییم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
بغیر ذکر خلقت ما نگوئیم
بغیر خاکپایت ما نجوئیم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۷ - در سؤال کردن صاحب اسرار فرماید
الاّ ای جان و ای دل چند گوئیم
تو پیوندی کرا پیوند جوئیم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
یکی گنج است اکنون چند گوئیم
چو با ما است اکنون چند جوئیم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
کنون هیلاج ماندست و بگوئیم
چو دانستیم کایندم ذات اوئیم
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵
تا کی همه مدح خویش گوییم؟
تا چند مراد خویش جوییم؟
بر خیره قصیده چند خوانیم؟
بیهوده فسانه چند گوییم؟
ای دیده بیا، که خون بگرییم
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶
شهری است بزرگ و ما دروییم
آبی است حیات و ما سبوییم
بویی به مشام ما رسیده است
ما زنده بدان نسیم و بوییم
بازیچه مدان، تو خواجه، ما را
[...]
عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مرثیهٔ بهاء الدین زکریا
آنکه او را میان جان جوییم
چون نیابیم، ذکر او گوییم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۶ - استشهاد آوردن حکایت ابراهیم ادهم رحمة اللّه علیه جهت تاکید پند و موعظه بر این معنی
همه گفتند در تکاپوئیم
شتر یاوه کرده می جوئیم
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
او همه ماه و جمله ما اوئیم
لیک بشنو که ما چه میگوئیم
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
هیچ جائی نه ایم و با اوییم
نگران دائما بآن روییم