خواجه عبدالله انصاری » مخاطبات » مخاطبهٔ نهم - در ذکر کیفیت و روش اهل طریقت و مراتب حقیقت و رجحان شریعت بر حقیقت
دین اسلام شرع مصطفوی است
راه ایمان سلوک مرتضوی است
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
مرا شاه جهان سالار و شوی است
و لیکن بدسگال و کینهجوی است
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۲ - کشتن فرامرز برادر گشتاسپ طهماسپ را گوید
همه بلخ اکنون بدست وی است
کنون رای و آهنگ وی بر وی است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام
همین نامه را تاجدار وی است
که گردنده گردون به کام وی است
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
خط بدینجا کوسیه روی است
که همه رنگ زاج و مازوی است
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
عاشقم بر کل شبلی که سرش بی موی است
چهره بی زحمت زلف خوش عنبر بوی است
وه نیکوست بر او گرچه کل بدروی است
گوی سیمین صفت جامی نشست اوی است
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا
این چه بانگ و خروش و آه قوی است؟
بر کسی کو امام یا علوی است
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
ساحت صحرا ز زینت همچو نقش مانوی است
هر کجا چشمت برافتد صورت و نقش نوی است
آنکه هنگام خطاب وکنیت و نام و نسب
عمده الاسلام ابوالقاسم علی الموسوی است
اوست آن عالی نسب کز عدل او و علم او
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶
مِی خور که جهان حریفجوی است
آفاق ز سبزه تازهروی است
بر عیش زدند ناف عالم
اکنون که بهار نافهبوی است
از زهد کنار جوی کاین وقت
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
مخور تنها گرت خود آب جوی است
که تنهاخور چو دریا تلخخوی است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب
هر طبع که او خلافجوی است
چون پردهٔ کج خلافگوی است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۶ - خطاب زمین بوس
او نیز که پاسبان کوی است
بر دولت تو خجسته روی است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
دریا که چنین فراخ روی است
پالایش قطرههای جوی است
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲
زهی زیبا جمالی این چه روی است
زهی مشکین کمندی این چه موی است
ز عشق روی و موی تو به یکبار
همه کون مکان پر گفت و گوی است
از آن بر خاک کویت سر نهادم
[...]
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۲ - حکایت در معنی خاموشی از نصیحت کسی که پند نپذیرد
تو را عادت، ای پادشه، حق روی است
دل مرد حق گوی از این جا قوی است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۱ - در بیان آنکه چنانکه موسی علیه السلام با قوت نبوت و عظمت رسالت جویای خضر علیه السلام گشته بود مولانا قدسنا الله بسره العزیز با وجود چندین فضایل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بینظیر بود و مثل نداشت طالب شمسالدین تبریزی قدس اللّه سره العزیز گشته بود
لطف و خوبی خال نه از روی است
همه خال آمدند و رو اوی است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۶ - در بیان آنکه اگر چه مولانا قدسنا الله بسره العزیز شمس الدین تبریزی را عظم الله ذکره بصورت در دمشق نیافت بمعنی در خود یافت زیرا آن حال که شمس الدین را بود حضرتش را همان حاصل شد
مدح خود کردنم از این روی است
که خمم پر ز آب آن جوی است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۹۲ - در بیان آنکه این معانی غریب نادر بخشایش سید برهان الدین محقق ترمدی است رضی اللّه تعالی عنه که مرید و شاگرد مولانای بزرگ بهاءالدین محمد المعروف بولد قدس اللّه روحه العزیز بود.
آشکار و نهان از این روی است
که نهان بحرو در عیان جوی است
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه عالم چون کوهی است. و افعال و اقوال آدمیان چون صداها که بشخص وا میگردد بدی را بدی و نیکی را نیکی که انالانضیع اجرمن احسن عملا
لاجرم زنده و سخن گوی است
در و بامی که اندر آن کوی است
اوحدی » جام جم » بخش ۳۰ - در خواص نفس قدسی و دلایل حرکات و علامات اجزای بدن
نفس نطقیست، بیزبان گویاست
این بداند کسی که او جویاست