خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ اول - در تحقیق معرفت حق و عاقبت اندیشی و توفیق عبادت موثق و درجه درویشی
دعوی همت کسی کند کاو را
جان بلب آید زلال خضر ننوشد
گر بفرستد عزیز جامه مصرش
خرقه کند اختیار و جامه نپوشد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
گناه من ز نادانی دو تو شد
که نانیکو به چشم من نکو شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
ز تو فریاد و زاری که نیوشد
چو تو خود را نکوشی پس که کوشد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
تو دریایی و دریا چون بجوشد
کرا زهره که با دریا بکوشد
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی
آن روز که او جوشن خر پشته بپوشد
از جوشن او موی تنش بیرون جوشد
چندان بزند نیزه که نیزه بخروشد
بندش به هم اندرشود از بسکه بکوشد
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی
چون به خم اندر ز خشم او بخروشد
تیر زند بیکمان و سخت بکوشد
مرد سر خمش استوار بپوشد
تا بچگان از میان خم بنجوشد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - صفت علی نایی
می زند نای و تنگ می جوشد
به هوا روی عقل می پوشد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - صفت اسفندیار چنگی
شاه خلعت دهدش در پوشد
چون برون شد ز کوشک بفروشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۱ - فی الکرامة
پس چو یک رنگ شد همه او شد
رشته باریک شد چو یک تو شد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۶ - صفة اصرار الاعداء والباغین لعنهماللّٰه
دین به دنیا بخیره بفروشد
نکند نیک و در بدی کوشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
صورت عقل پند بنیوشد
جامهٔ جهل بیخرد پوشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
سال و مه در نظام دین کوشد
کفر و بدعت ز بیم بخروشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۶ - در حق مردم و آدمی گوید
چون بُوَد خلد و در هنر کوشد
جامه مشطی ششتری پوشد
وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۶
جانم از عشق تو می بخروشد
دلم از انده تو می جوشد
این همه نامهٔ حسرت خواند
و آن همه جامهٔ محنت پوشد
شخص رنجورم از دست فراق
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۴۷ - در مدح بهار و وصف نگار خود گوید
به بستان شو که شاخ از باد خلعتها همی پوشد
تقاضا کن که هر گلبن همی با حور میکوشد
نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند
نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
کنون عابد کند مسیتی و جان و مال دربازد
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۸
دعاگو اسبکی دارد که هر روز
ز بهر کاه تا شب میخروشد
غزل میگویم و در وی نگیرد
دو بیتی نیز کمتر مینیوشد
توقع دارد از اصطبل مخدوم
[...]
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶
عدل تو چو سایه بر ممالک پوشد
کان ماند و بس که از کفت بخروشد
چون مینوشی که نوش بادت گویی
خورشید به ماه مشتری مینوشد
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - اسبک
دعاگو اسکبی دارد که هر روز
ز عشق کاه تا شب میخروشد
غزل میخوانم و در وی نگیرد
دو بیتی نیز کمتر می نیوشد
توقع دارد از انعام مخدوم
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹
به جان آفرینی که ابر بهاری
به تسبیح و تهلیل او می خروشد
به وقت سحر بلبل از جام لاله
می روشن الا به یادش ننوشد
کسی را که دل چون کمان نیست داند
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲
نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
ز شادی ارغوان با گل شراب وصل مینوشد
به گل بلبل همیگوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد
چه پندم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]