گنجور

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲۰

 

سراسر ز دیدار من دور باد

بدی را تن دیو رنجور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۲

 

ز تو چشم آهرمنان دور باد

دل و جان تو خانهٔ سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳

 

ز شاه کیان چشم بد دور باد

روان سیاوش پر از نور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

ز تو چشم بدخواه تو دور باد

روان سیاوش پر از نور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۱

 

که چشم بدان از تنش دور باد

همه روزگاران او سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴

 

ز تاج تو چشم بدان دور باد

همه روزگاران تو سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۳

 

که چشم بد از فر تو دور باد

همه روزگاران تو سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

که چشم بد از فر تو دور باد

نشست تو در گلشن و سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۴

 

ز تو خشم گردنکشان دور باد

درین جنگ فرجام ما سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۷

 

ازین پهلوان چشم بد دور باد

همه زندگانیش در سور باد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۱

 

همی گفت چشم بدان کور باد

بدین کار بیژن مرا زور باد

فردوسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹

 

جان بدخواهان تاج خسروی رنجور باد

گنج شادی را همیشه جان او گنجور باد

در سرای دوشمنان او همیشه شیونست

از حدیث او جهان پر لؤلؤ منثور باد

دیده ها روشن شود از طلعت پر نور او

[...]

قطران تبریزی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

که از فر تو چشم بد دور باد

شب و روز وسال و مهت سور باد

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو

 

ازاین نامور،چشم بد دورباد

سرانجام وآغاز او سورباد

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۳۴ - گوی زدن آتبین با طیهور شاه

 

ز تو چشم بدخواه تو دورباد

دل بدسگال تو رنجور باد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۸۸ - در عبرت گرفتن از کارِ جهان و گریز به مدح ممدوح

 

از او جان بدخواه، رنجور باد

وز این چشم بد، سال و مه دور باد

ایرانشان
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح عمادالدین سیف‌الحق ابوالمفاخر محمدبن منصور

 

تا همی زاید ازل زو قسم سرت سور باد

تا همی پاید ابد زو قسم عمرت نور باد

سیرتت را چون بقای بارنامهٔ صورتست

سیرتت را زندگی چون بارنامهٔ صور باد

آب دستت در دماغ یافه‌گویان مشک گشت

[...]

سنایی
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۵ - هم در مدح اتسز گوید

 

شاها ، دلت همیشه قرین سرور باد

چشم بد زمانه ز جاه تو دور باد

آن کس که با مخالفت تو الوف گشت

اقبال از موافقت او نفور باد

حساد را ز سهم تو هر لحظه ماتمست

[...]

وطواط
 
 
۱
۲
۳
۴