گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۳

 

دلیر و سرافراز و کنداور است

ولیکن سلیحش نه اندرخور است

فردوسی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶

 

سفله جهان، ای پسر، چو چشمه شور است

چشمهٔ شور از در نفایه ستور است

خانهٔ تاری است این جهان و بدو در

ره‌گذر دیده نی چو دیدهٔ مور است

فردا جانت به علم زور نماید

[...]

ناصرخسرو
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - هم در مدح او

 

قوت روح خون انگور است

تن پر از فتنه گشت و معذور است

آن نبید اندر آن قدح که به وصف

جان در جسم و نار در نور است

همچو زنبور شد زبان گز و باز

[...]

مسعود سعد سلمان
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - ایضاً له

 

روزگار عصیر انگور است

خم ازو مست و چنک مخمور است

خیز تا سوی باغ بشتابیم

کز می و میوه اندر او سور است

سیب سیمین سلب چو گوی بلور

[...]

ابوالفرج رونی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام

 

همان نامه کش نام شاه آور است

به گوینده بر آفرین درخور است

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۳۱ - بیدادگری کوش در چین

 

چو دل با زبان گشت یکتا و راست

رسیدی به کام و دو گیتی تو راست

ایرانشان
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

زان در افواه خلق مذکور است

سخن من‌، که از طمع دور است

سنایی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر

 

از نور به نور، منزلی بس دور است

کاین نور ز ظلمتست و آن از نور است

توحید و یگانگی برون از نور است

آنکس که نداند این سخن معذور است

عین‌القضات همدانی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السادسة عشر - فی حکومة الزوجین

 

سخت بسته چو راه گوش کر است

ناگشاده چو دیده کور است

نا بسوده چو گوهر صدف است

نا گرفته چو قلعه غور است

گوئی از بی فضائی و تنگی

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

شب اگرچه سیاه و دیجور است

از رخانت چو نور بر نور است

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

صبوری از طریق عشق دور است

نباشد عاشق آن کس کو صبور است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

هنوزت در سر از شاهی غرور است

دریغا کاین غرور از عشق دور است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

آن سایه نه کز چراغ دور است

آن سایه که آن چراغ نور است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

زان آتش اگرچه پر ز نور است

ایمن بود آن کسی که دور است

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۱۱