عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گفت ما هر دو فرشته بودهایم
تا ابد از خورد و خفت آسودهایم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۳ - آتش افتادن در شهر به ایام عمر رضی الله عنه
خلق گفتندش که در بگشودهایم
ما سخی و اهل فتوت بودهایم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۴ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
گفت ما اول فرشته بودهایم
راه طاعت را بجان پیمودهایم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان
ما همه اجزای آدم بودهایم
در بهشت آن لحنها بشنودهایم
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
چو ما روزگاری به هم بودهایم
به اقبال یکدیگر آسودهایم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
زنگ دویی ز آینه دل زدودهایم
تا حسن جانفزای تو با تو نمودهایم
همچو کلیم تا که به طور دل آمدیم
انی اناالله از همه عالم شنودهایم
در گلشن وصال چو شاهان به عیش و ناز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۳۴
خواه در مصر غریبی، خواه در کنج وطن
همچو یوسف، بی گنه در چاه و زندان بودهایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶۰
ما به چشم کوته اندیشان چنین آسوده ایم
ورنه در هر کوچه ای پای طلب فرسوده ایم
در ضمیر روشن ما چهره نگشوده نیست
گر به ظاهر تیره چون آیینه نزدوده ایم
صرفه خود چون صدف در بستن لب دیده ایم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۵
زین صفر کز عدم در هستی گشودهایم
آیینهٔ حباب خیالت زدودهایم
گرد هزار رنگ تماشا دمانده است
دستیکه همچو عکس بر آیینه سودهایم
خلقی به یاد چشم تو دارد سجودناز
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴
ما بندگان نه در خور این پایه بودهایم
گوی سعادت از کرم شه ربودهایم
تا دیدهایم دیده بر این در فکندهایم
تا بودهایم جبهه بر این خاک سودهایم
چشم طمع ز نیک و بد خلق بستهایم
[...]
قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۱ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده نواب فریدون میرزا گوید
ما ای ندیم دولت خویش آزمودهایم
لختی ز روزگار به سختی نبودهایم
ماگاه کف به سوی بط باده بردهایم
ما گاه لب به لعل بت ساده سودهایم
بر دل گشاده مرد نگیرد زمانه تنگ
[...]
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
ما سالها مجاور میخانه بودهایم
روز و شبان به خاک درش جبهه سودهایم
با رخش صبر وادی لا را سپردهایم
اندر فضای منزل الّا غنودهایم
پا از گلیم کثرت دنیا کشیدهایم
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
جمله دانید اینکه حیدر دوده ایم
راه صحرای فنا پیموده ایم
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!
دگر این که ما بیخبر بودهایم
نزول تو از پیش نشنودهایم
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - معمار نادان
هر کجا راهی است، ما پیمودهایم
هر کجا توشی است، آنجا بودهایم
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷ - نا اهل
ما کز اول، پاک طینت بودهایم
از کجا دامان تو آلودهایم