ما به چشم کوته اندیشان چنین آسوده ایم
ورنه در هر کوچه ای پای طلب فرسوده ایم
در ضمیر روشن ما چهره نگشوده نیست
گر به ظاهر تیره چون آیینه نزدوده ایم
صرفه خود چون صدف در بستن لب دیده ایم
ورنه ما چون موج، بر و بحر را پیموده ایم
پرتو خورشید داغ خاکساریهای ماست
گرچه سر از شعله فطرت به گردون سوده ایم
هرقدر سنگ جفا از دست طفلان خورده ایم
در تواضع همچو شاخ پرثمر افزوده ایم
چون نیفتد زلف مشکین سخن بر پای ما؟
ما به مژگان زلف شب را عمرها پیموده ایم
فکر ما نشگفت اگر چون برگ گل رنگین بود
سالها از غنچه خسبان گلستان بوده ایم
لب به تبخال جگر در تشنگی تر کرده ایم
پیش نیسان چون صدف هرگز دهن نگشوده ایم
نونیاز سینه صد چاک، چون گل نیستیم
روزها با صبح صادق هم گریبان بوده ایم
استخوان ما ندارد پرده چربی چو نی
بس که از مغز استخوان خویش را پالوده ایم
گرچه بر پیشانی ما نیست قفل بستگی
مسعد سنگ، دایم چون در نگشوده ایم
خواه در مصر غریبی، خواه در کنج وطن
همچو یوسف بی گنه در چاه و زندان بوده ایم
هرقدر احباب عیب از ما برون آورده اند
در برابر ما ز غیرت بر هنر افزوده ایم
حسرت ما را به عمر رفته، چون برگ خزان
می توان دانست از دستی که بر هم سوده ایم
دیو را در شیشه سر بسته نتوان بند کرد
ما چه از فکر سفر زیر فلک آسوده ایم؟
روح را در تنگنای جسم پنهان کرده ایم
چهره خورشید تابان را به گل اندوده ایم
گرچه آب زندگی از خامه ما می چکد
ما ز بخت تیره صائب در لباس دوده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان دشواریها و رنجهای زندگی پرداخته و به نوعی از دورویی و نادانی انسانها اشاره میکند. او میگوید که ما در ظاهر آسوده به نظر میرسیم، اما در واقعیت در جستجوی حقیقت و آرامش در تلاش هستیم. شاعر به این موضوع اشاره میکند که ما در درون خود زیبایی و استعداد داریم، اما به خاطر سختیها و مشکلات، تواناییهای خود را پنهان کردهایم. او به تضاد بین ظاهر و باطن انسانها، و همچنین به صبر و استقامت در برابر سختیها اشاره میکند و نشان میدهد که با وجود تمام مشکلات، ما انسانها همواره در جستجوی حقیقت و زیبایی هستیم. در نهایت، از ناامیدی و حسرت به عمر رفته سخن میگوید و به تلاش بیپایان برای رسیدن به آرامش و کمال اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر دید کوتاه برخی افراد، راحت و آرام به نظر میرسیم، اما در حقیقت در هر گوشه و زوایه به دنبال چیزهایی هستیم که برایمان اهمیت دارد و در این راه خسته شدهایم.
هوش مصنوعی: در درون روشن ما هیچ چهرهای پنهان نیست، اگرچه به ظاهر مانند یک آینه کدر و تیره به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: ما میبینیم که مثل صدف به خود میپیچیم و رازهایمان را محافظت میکنیم، اما در حقیقت، ما همچون امواج، دریاها و سواحل را زیر پا گذاشتهایم و تجارب زیادی کسب کردهایم.
هوش مصنوعی: نور خورشید همچون خاکی است که ما از آن به وجود آمدهایم، هرچند که ما به خاطر طبیعت خود به آسمان بلند پرواز کردهایم.
هوش مصنوعی: ما هرچقدر از ناملایمات و سختیها ضربه خوردهایم، در مقابل آن با فروتنی و نرمخویی، همچون درختی پربار رشد کردهایم.
هوش مصنوعی: چرا زلف مشکی جایی برای ما نمیگذارد؟ ما سالها با مژگان چشم خود به تاریکی شب سفر کردهایم.
هوش مصنوعی: اگر فکر ما همچون برگ گل زیبا و رنگین باشد، شگفتی ندارد که سالها در مانند غنچه خوابیدهایم و در دنیای گلها زندگی کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تشنگی، آتش در دلمان را با لبهایمان شعلهور کردهایم و مثل صدف، هرگز دهنمان را باز نکردهایم.
هوش مصنوعی: ما همچون گلی زیبا و شاداب نیستیم که دلمان نرم و بیخیال باشد. چه بسیار روزهایی که با غم و اندوه گذراندهایم و با حقیقتهای تلخ زندگی درگیر بودهایم.
هوش مصنوعی: بدن ما مانند نی خالی از چربی است و فقط استخوانهای ما باقی مانده، زیرا به اندازهای از وجود خود را تصفیه کردهایم.
هوش مصنوعی: هرچند بر پیشانی ما نشانی از قفل و وابستگی وجود ندارد، اما همیشه در دل و جان خود همچنان به عشق و محبت باز هستیم.
هوش مصنوعی: در هر جایی که باشیم، چه در سرزمین غریبهای مانند مصر و چه در خانه و وطن خود، ممکن است همانند یوسف بیگناه در چاه و زندان گرفتار شویم.
هوش مصنوعی: هرچقدر که دوستان عیوب و نقصهای ما را بیان کردهاند، ما از روی غیرت و محبت، به هنر و تواناییهای خود افزودهایم.
هوش مصنوعی: حسرت ما بر روزهای گذشته را میتوان با برگهای پاییزی مقایسه کرد، مانند دستی که به هم زدهایم و نشان میدهد که چقدر از آن روزها فاصله گرفتهایم.
هوش مصنوعی: نمیتوان دیو را در شیشه محبوس کرد؛ پس ما چرا در فکر سفر در آسمان راحت نیستیم؟
هوش مصنوعی: ما روح خود را در محبوسیت جسم نگه داشتهایم و نور و زیبایی واقعی را با چیزهای دنیوی و زودگذر پوشاندهایم.
هوش مصنوعی: با اینکه از قلم ما جویبار زندگی سرازیر میشود، اما ما همچنان به خاطر بخت بدمان در حالتی تیره و تار زندگی میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواه در مصر غریبی، خواه در کنج وطن
همچو یوسف، بی گنه در چاه و زندان بودهایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.