گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۸ - در حق سنقر خاص گوید

 

تابش رای سایهٔ یزدان

منت آفتاب باطل کرد

آنچه بامن زلطف کرد امروز

دربهار آفتاب با گل کرد

کرمش پایمرد گشت و مرا

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

 

به معجز بدگمانان را خجل کرد

جهانی سنگ‌دل را تنگ‌دل کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر

 

چو خسرو دید که ایام آن عمل کرد

کمند افزود و شادروان بدل کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

توان خود را به سختی سنگ‌دل کرد

بدین سختی نه که‌ آهن را خجل کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی

 

لیلی چو سماع این غزل کرد

بگریست؛ ز گریه سنگ حل کرد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرام‌گور را به مهمانی

 

خواند سرهنگ را و خوشدل کرد

دست در گردنش حمایل کرد

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چو اوّل آن زن ایشان را خجل کرد

به آخر مال شان داد و بحل کرد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر

 

چو پیوسته بابرو صید دل کرد

ازان پیوستگی او سجل کرد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

بدو گفتم توانی کار گِل کرد؟

توانم گفت امّا نه بدِل کرد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۵) حکایت آن جوان که زن صاحب جمال خواست و بمرد

 

بدان شیشه سر آن گور گل کرد

ولی با اشک خونین معتدل کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

شه از شادی دلی چون عقل کل کرد

حکیمان را دهن پر زر چو گل کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

بنرگس در فسونگاری عمل کرد

بغمزه مشکلات عشق حل کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

فلک را از تف دل گرم‌دل کرد

زمین در عشق گُل از دیده گِل کرد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

ز خون دیده خاک خانه گل کرد

زمژگان ابر و دریا را خجل کرد

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - ایضاً له

 

زهی ستوده خصالی که با کفایت تو

همی نیارد تیر فلک تغفّل کرد

تویی که هرکه زخاک جناب تو بگذشت

همه حکایت دلداری و تفضّل کرد

زرنگ خامه و نظم حدیث تو هر سال

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین

 

کنیزی شد صنم را تنگ دل کرد

که ابر از گریه دریا را خجل کرد

امیرخسرو دهلوی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴

 

بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد

بادِ غیرت به صدش خار پریشان‌دل کرد

طوطیی را به خیالِ شکری دل‌خوش بود

ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد

قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد

کجه هندوی زلف کچه بازت گل کرد

باغبان زلف سیه برگل رخسار تو دید

یاد جعد گره اندر گره سنبل کرد

با تو گل سر ز گریبان لطافت برزد

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳