ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۴
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
شوری برخاست فتنهای حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطرهٔ خون چکید و نامش دل شد
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مسمط در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
یکی خورشید در برج حمل شد
یکی در خانه میر اجل شد
از آن خورشید صحرا پر حلل شد
وزین خورشید دولت بی خلل شد
از آن بستان پر از مشگین کلل شد
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۳ - اندر صفات پیغامبر علیهالسلام
معنی گل ز تین چو حاصل شد
اندرونش چو جان همه دل شد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲ - صفت کلماتی که با نفس کلّی رود و جوابها که او گوید
سنگ باید چو مرد کاهل شد
مغز نغزت ز سنگ حاصل شد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
چو از بیطاقتی شوریدهدل شد
از آن گستاخروییها خجل شد
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
چون نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
ز صدق و سوز او شه نرم دل شد
چه میگویم ز اشکش خاک گل شد
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم
چو نقش ما به بینقشی بَدَل شد
چه جویی نقش ما؟ چون با ازل شد
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱) حکایت شیخ با ترسا
چو شیخ آن دید حالی گرم دل شد
ز درویشی خویش الحق خجل شد
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » المقالة الحادی و العشرون
مرا صد مشکل از پند تو حل شد
مِس من با زر رُکنی بَدَل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
مثال آنکه جانی یافت دل شد
برسوایی مثال من سجل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
سحر از باد سرد او خجل شد
فلک از تفّ جانش گرم دل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو عقلم رفت و جان چون گشت و دل شد
چنین دیوانگی بر من سجل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
چو این طاوس زرّین در حمل شد
زمانه با زر رکنی بدل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
چو گل پاسخ شنید از وی خجل شد
ز گفت آن کنیزک تنگدل شد
عطار » خسرونامه » بخش ۷۱ - در خاتمت کتاب گوید
کسی کو مرغ دام آب و گل شد
بران کس سرنگونساری سجل شد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۳ - جواب دادن منصور بایزید را
چنان بگذشت عیسی روح کل شد
از آن اینجای با ما عین دل شد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۴ - در افعال شیطان و سخن گفتن ومکر او فرماید
چو نور و نار باهم متصّل شد
نهاد صورت اندر آب و گل شد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
زهی نورت یقینِ جان و دل شد
از آن این مشکلاتِ جمله حل شد