بخش ۲ - صفت کلماتی که با نفس کلّی رود و جوابها که او گوید
گفتم ای ایزد سرشته ز نور
وی ز عکس رخ تو دیو چو حور
ای زمان از تو عید و آدینه
وی زمین از رخ تو آیینه
صفتت برتر از نفس باشد
وصف کردن ترا هوس باشد
پس بدیعی به صورت و پیکر
نیست در کل کَون چون تو دگر
از صفت صورت معاینهای
زانکه هم رویی و هم آینهای
اندر اقلیم دین تویی هموار
از پی راه عذر و شکر شکار
طوبی مایهبخش باغ ارم
کعبهٔ پادشاه خاک حرم
بس بهی نفس و بس قوی نفسی
عقل و جانی سری دلی چه کسی
حبّذا صورتت که بس خوبی
خرّما شوکتت نه معیوبی
برتر از جوهری و از عَرَضی
جملهٔ کاینات را غرضی
گوهری کز تو قابل قوتست
برج خورشید و دُرج یاقوتست
خوردهای شربها ز دست ملک
همچو پیغمبران هنیئاً لک
چه کنی پیش مُدبری پر درد
در چنین کنج گنج بادآورد
کلبهای همچو دیو درگه دود
کردی از عکس روی نور اندود
من سهایی ندیدهام در چاه
با دو خورشیدم این زمان و دو ماه
بلی اندر سرای جسمانی
تو ز من این حدیث به دانی
این بود خلق و فعل پیران را
که امیران کنند اسیران را
این چه جای چو تو جهانبین است
گفت خود جایم از جهان این است
که عمارت سرای رنج بُوَد
در خرابی مقام گنج بُوَد
جای گنج است موضع ویران
سگ بود سگ به جای آبادان
عرش و فرشت سرای و بارگه است
آفرینش ترا چه کارگه است
تیرگی با عمارتست انباز
نور گرد خراب گردد باز
نبود زین سرای رنج و تعب
ماه و خورشید جز خراب طلب
که به خانهٔ درست درنایند
رخنه یابند و روی بنمایند
زیرک از زخم دهر خسته بهست
پوست پر مغز خود شکسته بهست
دل زیرک میان لوز بود
دل نادان چو پوست گوز بود
مغز تا نازکست پوست نکوست
چون قوی شد حجاب گردد پوست
سنگ باید چو مرد کاهل شد
مغز نغزت ز سنگ حاصل شد
گفتم ای جان پر از نکویی تو
از کجایی مرا نگویی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر بینظیر، در این شعر به وصف الهی میپردازد و نور و زیبایی خداوند را با دیوان و حوریان مقایسه میکند. او زمان و زمین را در نور خداوند میبیند و برتری صفات الهی را نسبت به توصیف شرایط انسانی بیان میکند. شاعر با زبان تأمل و تردید از زیبایی و قدرت حق سخن میگوید و به ارتباط میان شرایط دنیوی و معنوی اشاره میکند. او از معانی عمیق وجود انسان، رنجها و درک نادرست از زندگی یاد کرده و تأکید میکند که در عالم خاکی تنها میتوان به حقیقت نورانی خداوند دست یافت. در نهایت، او به جدایی میان جسم و روح اشاره میکند و از تلخی و سختی زندگی و جستجوی گنجی در ویرانیها میگوید. این نقل قول توصیف عمیقی از جستجوی معنای الهی در زندگی دنیوی است.
هوش مصنوعی: گفتم ای خداوند که از نور آفریده شدهای، و چهرهات چنان زیبا و دلفریب است که دیو را به فرشتهای شبیه میکند.
هوش مصنوعی: ای زمان، به خاطر تو عیدها و روزهای تعطیل مبارک است و ای زمین، چهرهات مانند آینهای است که نور و زیبایی را بازتاب میکند.
هوش مصنوعی: اگر وصف تو از خود تو بالاتر باشد، پس تو را توصیف کردن فقط یک هوس و آرزو خواهد بود.
هوش مصنوعی: پس در کل جهان، هیچ موجودی به زیبایی و جلوه تو نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی و جلوهگری تو به حدی است که همچون آینهای نمایان هستی و تصویر واقعی خود را به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: در سرزمین دین، تو راهی هموار برای عذر و شکر داری.
هوش مصنوعی: درخت طوبی، که نماد برکت و سرسبزی است، منبع زندگی و زیبایی باغ ارم میباشد، و همچنین به کعبهای در زمین اشاره دارد که محل عبادت و تقدس برای پادشاهان و مؤمنان است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و قدرت روح اشاره دارد و سوال میکند که چه کسی میتواند چنین عقل و روح قوی و دل آرامی داشته باشد. در واقع، به مقایسه ویژگیهای مثبت انسانی پرداخته شده که نشاندهندهی عمق و کیفیت وجود اوست.
هوش مصنوعی: عشقت را میستایم که بسیار زیبا هستی، مانند خرما که شکوه و زیباییاش کمنظیر است.
هوش مصنوعی: تو از هر چیزی باارزشتر و از خصیصههای موجودات بالاتر هستی؛ هدف از تمام هستی نیز به خاطر توست.
هوش مصنوعی: تو گوهر باارزشی هستی که درخشش و ارزش تو از خورشید هم بیشتر است و همچون یاقوت درخشان و گرانبهایی.
هوش مصنوعی: نوشیدی جامی از دست پادشاه، مانند پیامبران، شاد باشی!
هوش مصنوعی: در چنین گوشهای که پر از درد و مشکلات است، چه کار میتوانی بکنی وقتی که با فردی باتجربه و دلسوز مواجه هستی؟
هوش مصنوعی: کلبهای ساختهای که شبیه به یک دیو به نظر میرسد و از چهرهات بخار دود در آن بالا میرود. این کلبه از نور ساخته شده و به وضوح میدرخشد.
هوش مصنوعی: هرگز در زندگیام ندیدهام که در چاه، همزمان دو خورشید و دو ماه وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: آری، در دنیای مادی تو، از من این داستان را میدانی.
هوش مصنوعی: این بود رفتار و کردار پیران که حکام و امیران افراد زیر دست را تحت کنترل و تسلط خود قرار میدهند.
هوش مصنوعی: این چه مکانی است که تو در آن دنیا را مینگری؟ خودم میدانم که جایم در این جهان کجاست.
هوش مصنوعی: سختیها و رنجها میتوانند باعث ساخت و تقویت شخصیت و زندگی انسان شوند، در حالی که در آسایش و بیدردسر بودن، ارزشهای واقعی و گنجهای زندگی ممکن است از دست بروند.
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره میشود که مکانی که به ظاهر خراب و ویران به نظر میآید، میتواند گنجی در خود داشته باشد. در مقابل، جایی که به نظر آباد و خوشساخت است، ممکن است در واقع چیزی نداشته باشد. به نوعی، ارزش واقعی مکانها گاهی اوقات در پشت ظاهر آنها نهفته است.
هوش مصنوعی: عرش و فرشت جایی برای خداوند و موجودات برتر است، اما آفرینش تو در چه مکانی قرار دارد؟
هوش مصنوعی: تاریکی همواره با روشنی در ارتباط است و در صورت وجود نور، خراب کردن تاریکی ممکن میشود.
هوش مصنوعی: در این زندگی پر از درد و زحمت، زیبایی و خوشیها مانند ماه و خورشید نمیمانند و تنها چیزی که باقی میماند، تلاش و آرزوی طلب است.
هوش مصنوعی: به افرادی اشاره دارد که به طور نادرست و با ترفندهایی وارد خانهای میشوند و چهره خود را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: مرد زیرک از دردها و ضربههای زمان خسته و رنجیده است و سطح خارجیاش آسیب دیده و شکسته شده، اما عمق وجودش همچنان پر از wisdom و تجربه است.
هوش مصنوعی: دل باهوش و زیرک مانند لوزی با فرم خاص و زیبا است، اما دل نادان و بیفهم مانند پوست گوزنی بیارزش و بیمحتوا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ذهن و فکر تو نازک و لطیف است، ظاهر و رفتار تو نیز زیبا و نیکو خواهد بود. اما وقتی قدرت و ارادهات قویتر شود، ممکن است که این ظواهر زیبا به چهرهای دیگر بدل شوند.
هوش مصنوعی: اگر سنگ به سستی و تنبلی گرایش پیدا کند، نمیتوان از آن چیزی با ارزش و نایاب به دست آورد. به عبارتی دیگر، اگر تلاش و کوشش نباشد، حتی بهترینها هم بیفایده خواهند بود.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای جان پر از خوبی، تو از کجا آمدهای و چرا به من نمیگویی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.