فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون
دلش زآن زده فال پر آتش است
همه زندگانی بر او ناخوش است
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲
همی رخش خوانیم بورابرش است
به خو آتشی و به رنگ آتش است
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
کنون بر تو بر جای بخشایش است
نه هنگام آورد و آرامش است
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
فرامرز نشگفت اگر سرکش است
که پولاد را دل پر از آتش است
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۸
بر ما شکیبایی و دانش است
ز دانش روانها پر از رامش است
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۵
همیگفت گر زن زغم بیهش است
پرستنده باری چرا خامش است
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
گه جود چون ابر با بخشش است
گه علم دریای پر دانش است
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
درختی کی بیخش همه دانش است
درختی کی شاخش همه رامش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
ز دود دمش هند پر آتش است
تو فریاد رس کان شها ناخوش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
بدانست رستم که او سرکش است
که در جنگ همچون که آتش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۱ - رزم فرامرز با شیران و کشته شدن شیران به دست فرامرز
به تیزی فرامرز چون آتش است
جهان گیر و تند و یل سرکش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
یک آرزو کار تو دل ناخوش است
به جان تو چون آتش سرکش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
بدانید کین شاه ما سرکش است
هم آورد او چون یکی آتش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک
به هنگام کینه یکی آتش است
دلیر و سرافراز و گردنکش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک
اگر کوش تند است و گر سرکش است
مرا در دل این داستان بس خوش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۵۹ - آزمودن کامداد، سلکت را
که خرسند را زندگانی خوش است
نه خرسند را دل پر از آتش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۵ - پاسخ نامه ی فریدون از کارم
که ناباک و خونریز و گردنکش است
گه خشم ماننده ی آتش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۳ - ساختن شهر کوشان و قرار دادن پیکر کوش در آن
که این چهره ی کوش گردنکش است
که هنگام پیگار چون آتش است
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۶۲ - نامه ی کوش به نزدیک قراطوس، شاه اندلس درباره ی بازگردانیدن فراریان باختر
یکی مرد با برز و گردنکش است
به هنگام کینه کُه آتش است