گنجور

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

جهان سربه‌سر گشت او را رهی

نشسته جهاندار با فرّهی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۷

 

ز بس گنج و زیبایی و فرهی

پری و دد و دام گشتش رهی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

جهانی شد او را سراسر رهی

که با روشنی بود و با فرهی

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

چنین گفت کای بخت پیشت رهی

تو دانی که ناید ز من بی رهی

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر

 

مدار اسپ و ناآزموده رهی

مکن جز که با مهربان همرهی

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

سوی رومیه شاد با فرّهی

شد و کرد با کاروان همرهی

اسدی توسی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان

 

شش جهت بر قبای او زرهی

هفت چرخ از کمند او گرهی

نظامی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸۲

 

انصاف بده «اوحد» اگر مرد رهی

تا کی باشی حریص را همچو رهی

خاک در بی نیاز اگر دریابی

بر تارک آرزو بنه تا برهی

اوحدالدین کرمانی
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۹ - در بیان معرفت روزه

 

پای خود افشردۀ از گمرهی

چنگ در دنیا مزن تا وارهی

امیر حسینی هروی
 

شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۵ - فی العلم النافع فی العماد

 

آن علم تو را ببرد به رهی

کز شرک خفی و جلی برهی

شیخ بهایی
 
 
۱
۲