فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵
کشنده سیاوش چاکر نبود
ببالینش بر کشته مادر نبود
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در تسلیت یکی از اکابر
بزرگوار خدایا چنان نمود خرد
که بر دل تو غم و درد را اثر نبود
اجل رسیده یکی شارعست و نیست کسی
در این جهان که برین شارعش گذر نبود
نشست خلق همه مختلف بود لیکن
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۳ - فی اَنّ العقل سلطان الخلق و حجّة الحق
عقل طرّار و حیلهگر نبود
عقل دو روی و کینهور نبود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۸ - فصل فی ذکرالعشق و فضیلته و صفةالعشق والعاشق والمعشوق ذکرُالعشق یُریح القلوب و یُزیل الکروب
کش سوی علو خود سفر نبود
پَر بود لیک اوج پر نبود
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در هجو ملیح
ملیح را ببخارا از این خبر نبود
که در سر پل نی زو ملیحتر نبود
غنیمت است دم آنرا که روی او بیند
که طعن و ضرب و ده و گیر و کر و فر نبود
حلاوتست بلفظ ملیح در شکر
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
کار خود کردند و شه حاضر نبود
این چنین قتلی بکس ظاهر نبود
عطار » اشترنامه » بخش ۲ - نعت سید عالم علیه السلام
در جوانمردی چو او دیگر نبود
همچو او در ملک یک صفدر نبود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۳
دی مست بوده ام که ز خویشم خبر نبود
من بودم و دو محرم و یاری دگر نبود
می رفت آن سوار و بر او بود چشم من
می شد ز سینه جان و در آنم نظر نبود
سوز دلم بدید و ز چشمش نمی نریخت
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۲۷ - در جلوات حال شخص بعد از ولادت
از سه حالش سخن بدر نبود
هر سه بیرنج و درد سر نبود
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - فی التوحید و المعرفه
گرچه سرم لایق این در نبود
لیک مرا تحفه بجز سر نبود
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۴ - مقاله هفدهم در اشارت به حسن خوبان و جمال محبوبان که دلفریب ترین گل این بهارستانند و ناشکیب ترین نقش این نگارستان
سطری از ابروی تو خوشتر نبود
لیک کج آمد چو به مسطر نبود
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود
سینه ام سوزان دلم صد پاره چشمم تر نبود
در گریبان دلم روزی که عشقت دست زد
هستیم را جز لباس نیستی در بر نبود
جان من روزی که شوق جوهر تیغ تو داشت
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
امروز ناز را به نیازم نظر نبود
زان شیوههای خاص یکی جلوهگر نبود
چشم از غرور اگر چه نمیگشت ملتفت
عجز نگاه حسرت من بی اثر نبود
بس شیوههای ناز که در پرده داشت حسن
[...]
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸
شورش دوشین ما از می و ساغر نبود
هیچ هوائی به جز وصل تو در سر نبود
داروی بیهوشیم مایه بیجوشیم
ساقی دیگر نداد، مطرب دیگر نبود
نیک و بد کائنات بر محک دل زدیم
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰
تشته لب رفتم به جنت ، چشمهٔ کوثر نبود
شعله جو رفتم به دوزخ، مشت خاکستر نبود
از بهشت افسانه ها می رفت،کانجا دوش دل
رفت و دید آن ها که واعظ می سرود، اکثر نبود
هرگز از بهر پریدن، مرغ جان کوشش نکرد
[...]