بخش ۵۴ - مقاله هفدهم در اشارت به حسن خوبان و جمال محبوبان که دلفریب ترین گل این بهارستانند و ناشکیب ترین نقش این نگارستان
نقش سراپرده شاهیست حسن
لمعه خورشید الهیست حسن
حسن که در پرده آب و گل است
تازه کن عهد قدیم دل است
آن که شد این سلسله بنیاد ازو
لایحه حسن دهد یاد ازو
ما که چنین کشته هر مهوشیم
سوخته خرمن ز همان آتشیم
در دل هر سوخته جوشی که هست
بر لب هر خسته خروشی که هست
یک شرر از گرمی آن آتش است
وقت کسی خوش که به آتش خوش است
ای که چو شکل خوشت آراستند
فتنه ارباب نظر خواستند
قد تو سرویست بهشتی چمن
روی تو شمعیست سپهر انجمن
صورت موزون تو نظم جمال
مطلع آن جبهه فرخنده فال
جبهه ات از نور چو مطلع نوشت
ابرویت از مشک دو مصرع نوشت
سطری از ابروی تو خوشتر نبود
لیک کج آمد چو به مسطر نبود
تابد ازان مطلع مهر ارتفاع
بر مه رخسار تو هر دم شعاع
هست دو چشمت ز شعاعش دو عین
بینی سیمین الفی بین بین
چشمه نوشت که عجب جانفزاست
از لب تو تا به لب آب بقاست
خضر خطت خرقه کبود آمده
بر لب آن چشمه فرود آمده
گوی زنخدان تو با گوی سیم
هست چو سیبی ز لطافت دو نیم
آب لطافت چکد از غبغبت
نیست بسی راه ازان تا لبت
بلکه خوی طلعت رخشان توست
گرد شده زیر زنخدان توست
خال زنخدانت به دلتنگیی
مانده به گرداب بلا زنگیی
بر لبت آن دانه مشکین که هست
تخم غم هر دل غمگین که هست
مشک به رخسار چو گلنار تو
نقطه زده بر خوی رخسار تو
ورد طری لرزه کنان بر تنت
کبک دری طوق کش گردنت
سینه تو چون دل عشاق صاف
جیب کسان چاک ازو تا به ناف
از ستم بازوی تو کرده بیم
زان زده در ساعد تو پنجه سیم
با تو اگر دولت همزانویی
هست نصیب کسی آن هم تویی
بهر تماشاگری روی خویش
آینه کن لیک ز زانوی خویش
نیست به تو همقدمی حد کس
سایه تو همقدم توست و بس
صد پی اگر از قدم فکر و رای
از سرت آییم فرو تا به پای
یک به یک اعضای تو موزون بود
هر یک ازان دیگری افزون بود
جلوه حسن تو در افزونی است
آیینه چونی و بیچونی است
صورت چونی شده از وی عیان
معنی بیچون شده در وی نهان
قبله هر دیده ور این آینه ست
منظر اهل نظر این آینه ست
جلوه این آینه نور بار
از نظر بی بصران دور دار
کور چه داند که در آیینه چیست
عکس خود افکنده بر آیینه کیست
چهره نهان دار که آلودگان
جز ره بیهوده نپیمودگان
چون به جمال تو نظر واکنند
آرزوی خویش تماشا کنند
دیده شهوت نتوانند بست
از غرض خاطر صورت پرست
با تو بجز راه هوا نسپرند
جز به غرض روی تو را ننگرند
روی غرض چون نبود نورمند
زود ازین آینه دلپسند
سیر شود چشم غرض بینشان
رنج و ملالت شود آیینشان
از نظر انداخته خوارش کنند
تیره رخ از گرد و غبارش کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و تابش نور الهی است که در وجود حضرت حسن (ع) تجلی یافته است. شاعر به وصف حسن و جمال او میپردازد و به تأثیر عمیق آن بر دلها و جانهای عاشقان اشاره میکند. حضور حسن در عالم و ویژگیهای ظاهری و باطنی او، چون قد بلند، ابروان خوشفرم و چهرهای دلربا، به عنوان نمادی از زیبایی و خیر الهی توصیف شده است. شاعر همچنین به آسیبپذیری عاشقان و اثرات جمال او بر زندگی آنها اشاره دارد و میگوید که دیدن حسن باعث شیرینی و شادابی در دلها میشود. در نهایت، او از کسانی که به جمال حسن توجه ندارند، انتقاد کرده و میگوید که آنها از درک زیبایی دور هستند.
هوش مصنوعی: جمال و زیبایی به اندازهای است که مانند یک پرده بزرگ، جلوهگاه شاهانهای به نظر میرسد و مانند درخشش خورشید، نشانه و نماد الهی است.
هوش مصنوعی: زیبایی که در پوشش آب و خاک وجود دارد، تجدیدکننده وفاداری و پیمان قدیمی دل است.
هوش مصنوعی: آن کسی که این سلسله را پایهگذاری کرده، نشانههای زیبایی را از او به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: ما که به خاطر زیباییها دلباختهایم، چنان در آتش عشق سوختهایم که مثل خرمن گندم میسوزیم.
هوش مصنوعی: در دل هر فردی که دچار رنج و سوختگی است، شعلهای از احساسات و آرزوها وجود دارد و بر لب هر کسی که خسته است، صدایی از نارضایتی و درد به وضوح شنیده میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از آتش لذت میبرد، حتی یک شعله نیز به خاطر حرارت آن آتش برایش دلچسب و خوشایند است.
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات را به گونهای درست کردهاند که باعث تحریک و جذب دیگران میشود، فتنه و آشوبی که در دل بینندگان ایجاد میکنی، نتیجه نگاهی است که به تو دارند.
هوش مصنوعی: تو مانند سروی زیبا و دلربا هستی و چهرهات مثل شمعی میدرخشد که در آسمان مهمانی و جمعیت میتابد.
هوش مصنوعی: چهره موزون تو زیبایی و ترتیب ظاهری آن سرزمین خوشبختی را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: صورت تو مانند صبحگاهان درخشان است و ابرویت همچون مشک خوشبو، دلنشین و زیباست.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در زیبایی به اندازه ابروی تو دلنشین نیست، اما چون در کاغذ ننوشته شده، به گونهای کج و ناقص جلوه میکند.
هوش مصنوعی: آفتاب همیشه بر چهره زیبای تو نور میافشاند و این نورانیت هر لحظه بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند دو لؤلؤ درخشان هستند و زیبایی آنها چنان است که هر بینندهای را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای نوشت که از لبهای تو، جان تازهای میگیرد و تا لب آب حیات ادامه دارد.
هوش مصنوعی: خضر، که نماد دانش و حکمت است، با ردای آبی رنگش بر لب آن چشمه نزول کرده است.
هوش مصنوعی: زنخدان تو مانند گوی نقرهای است و به لطافتی شبیه سیب دو نیم شده است.
هوش مصنوعی: آب نرمی و لذتی از مداد جاری نمیشود، راه زیادی تا رسیدن به لب تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: شکوه و زیبایی چهرهات در زیر چانهات جمع شده و به شکل خاصی در آنجا حضور دارد.
هوش مصنوعی: چشمهایت مانند نقطهای سیاه در دل دلتنگی و پریشانی غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: بر لب تو آن دانه سیاه (که به زبیایی شبیه به مشک است) وجود دارد که به عنوان نشانهای از غم، دل هر غمگینی را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: به گونهای که عطر مشک بر صورت تو چهرهات را زیباتر میکند، مانند نقطهای است که بر روی صورت تو نقش بسته است.
هوش مصنوعی: گل زیبا بر تن تو به تندی میلرزد، همچون کبک دری که گردن تو را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: سینهی تو مانند دل عاشقان پاک و خالص است و شکاف جیبها از تو تا ناحیهی کمر.
هوش مصنوعی: در اینجا به قدرت و توانایی فردی اشاره شده است که به دلیل ستم و ظلمی که از او سر میزند، دیگران از او حساب میبرند. اشاره به دست و بازو و پنجههای او به معنای قدرت و نیروی اوست و نشان میدهد که این قدرت باعث نگرانی و خوف دیگران شده است.
هوش مصنوعی: اگر با تو خوشبختی و کامیابی همراه باشد، نصیب شخص دیگری نخواهد شد و آن خوشبختی فقط از آن توست.
هوش مصنوعی: برای تماشاگران، خود را همچون آینه نشان بده، اما از زانوی خودت دوری کن.
هوش مصنوعی: هیچکس به پای تو نمیرسد، سایهات همیشه همراه توست و هیچ چیز دیگری در این زمینه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر صد قدم به جلو بروی، اما فکر و اندیشهات را از سر به پای خود نیاوری، فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر یک از اعضای تو به طور هماهنگ و موزون با بقیه است، و هر کدام از آنها به نوعی بر زیبایی و ارزش دیگری افزوده است.
هوش مصنوعی: زیبایی تو در هر لحظه بیشتر میشود، آیا تو مانند آینه هستی که تصویر را نشان میدهد یا بیتصویر و بینشان هستی؟
هوش مصنوعی: ظاهر تو چگونه است، در حالی که حقیقت وجودت به طور عمیق و پنهان در درونت نهفته است.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که هر کس که به دنبال حقیقت و معرفت است، باید به آینهای که نشاندهنده واقعیات و عمق بینش است، توجه کند. در واقع، بهترین راه برای فهمیدن و درک کردن مسائل، نگریستن به حقیقت و واقعیتهای درونی است.
هوش مصنوعی: این آینه نورش را به گونهای نمایان میکند که کسانی که چشم بصیرت ندارند، از درک آن ناتواناند.
هوش مصنوعی: کسی که نابینا است، چه میداند که در آینه چه چیزی منعکس شده است و تصویر خودش که در آینه افتاده، چه کسی است.
هوش مصنوعی: چهرهات را پنهان نگهدار، زیرا افراد آلوده فقط راهی بیفایده را طی میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی تو نگاه میکنند، آرزوها و خواستههای خود را تماشا میکنند.
هوش مصنوعی: چشمها نمیتوانند به خاطر هوس و تمایل، از زیبایی ظاهری دست بردارند.
هوش مصنوعی: جز از تو هیچ مسیر دیگری نیست که قابل دنبال کردن باشد، و هیچ نظری جز به خاطر عشق به تو نمیافکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که هدف و مقصود روشن نباشد، زودتر از این آینه که خوشایند دل است، دور میشویم.
هوش مصنوعی: چشمان کسانی که فقط به دنبال منافع خود هستند، از دیدن زیباییها خسته میشود و زندگیشان پر از سختی و ناراحتی میشود.
هوش مصنوعی: در نگاه مردم، کسی که وضع خوبی ندارد و چهرهاش زشت است، به خاطر کثیفی و خاکی که به او چسبیده، مورد بیاحترامی و تحقیر قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.