گنجور

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳

 

تو گفتی که از آهنش کرده‌اند

ز سنگ و ز رویش برآورده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۰

 

گر ایشان به من چند بد کرده‌اند

و گر دود از ایران برآورده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۴

 

که این در بسی سالیان کرده‌اند

بدین در بسی رنجها برده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۹

 

سپهر و ستاره همه کرده‌اند

بدین چرخ گردان برآورده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۳

 

زن و کودک رومیان برده‌اند

دل ما ز هر گونه آزرده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۶

 

همه جان و تن ها فدا کرده‌اند

دم از شهر توران برآورده‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

همه خفتگان سر به سر مرده‌اند

وگر نه همه روز می خورده‌اند

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن

 

به پیوستگی رای ما کرده اند

جهانی پر از مال آورده اند

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

مگر شهریار نو آورده اند

که از قوتش دل قوی کرده اند

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

جهان را نه بهر بیهده کرده اند

ترا نز پی بازی آورده اند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

هرآن صحف کز ایزد آورده اند

بر او بود هر دین که گسترده اند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه

 

به هر دو تن این کاخ ها کرده اند

چنین سنگ ها زین کُه آورده اند

اسدی توسی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۳ - در التماس برات انعام گوید که خبر آن بدو رسید و برات نرسیده بود

 

ای خداوندی که بر درگاه جاهت بنده‌وار

چرخ و انجم سالها اجری و راتب خورده‌اند

بنده را فخرالزمان اسحق و چندین کس جز او

تازه از انعام تو چیزی حکایت کرده‌اند

گر درستست این سخن معلوم کن تا آن برات

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۳ - گفتار در فضیلت سخن

 

ملک طبیعت به سخن خورده‌اند

مهر شریعت به سخن کرده‌اند

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور

 

سیم کشانی که به زر مرده‌اند

سکه این سیم به زر برده‌اند

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۲ - مقالت دوم در عدل و نگهداری انصاف

 

زان ازلی نور که پرورده‌اند

در تو زیادت نظری کرده‌اند

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

مار و کژدم در تو زیر پرده‌اند

خفته‌اند و خویشتن گم کرده‌اند

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ

 

بازدانی آنچ ایشان کرده‌اند

روشنت گردد که چون خون خورده‌اند

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode