گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

شهنشه را فزون شد مهر در دل

تو گفتی شکرش بارید بر دل

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

وز آن ابر اوفتادش برق بر دل

بدیدش برق آتش‌سوز در دل

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

در زلف تو دادند نگارا خبر دل

معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل

یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو

یا راه مرا باز نما تو به بر دل

نی نی که اگر نیست ترا هیچ سر ما

[...]

سنایی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۸ - از سر گرفتن قصّه

 

تو هم دربان جانی هم در دل

هم از روی حقیقت همسر دل

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰ - حکایت

 

یکی را دیدم اینجا جوهر دل

دو تابنده بُد هفت اختر دل

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۸۶

 

قفلی زده ام زمهر تو بر سر دل

تا مهر دگر کسی نگنجد در دل

این طرفه تر است کار ماند مشکل

نه دل سرما دارد و نه ما سر دل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۳۵ - نامهٔ پنجم از زبان عاشق به معشوق

 

ترا همچون کمی پرسیم و زر دل

مرا چون کوه دایم سنگ بر دل

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

هژبر روز هیجا گرد پر دل

که باشد پیل پیش او شتر دل

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

دارم مرید مرا دست و دیده رهبر دل

سرم فدای خیال و خیال در سر دل

کمند زلف ترا گر رسن دراز آمد

در آن مپیچ که دارد گذر بچنبر دل

دلم چگونه نماید قرار در صفت عشق

[...]

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع سوم

 

ای غمت پادشاه کشور دل

بی وفای تو خاک بر سر دل

زلف شستت کمین کنندهٔ جان

چشم مستت به غمزه رهبر دل

آزمندیم و دم نزد یک دم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

رسید باز طپاننده کبوتر دل

سبک کنندهٔ تمکین ز صبر لنگر دل

خرد کجاست که دارد لوای صبر نگاه

که شد عیان علم پادشاه کشور دل

رسید شاه سواری که در حوالی او

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

زدی به دست ارادت چو حلقه بر در دل

ز در درآ و ببین خانهٔ مصور دل

در آرزوست مه خرگهی که بر گردون

منور از تو کند خانهٔ مدور دل

دلم شکفت که از میل طبع خلوت دوست

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶۸

 

تا چند کشم درد سر از رهگذر دل

کو عشق که فارغ شوم از دردسر دل

بیم است که چون شهپر پروانه بسوزد

نه پرده نیلی ز فروغ گهر دل

آشفته‌دماغان خبر از خویش ندارند

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷

 

تا صبح نشستم من و جان بر در دل

دیشب که نهان بود ز من پیکر دل

من دور و تو در دلم خدا می داند

تا روز چها گذشته است از سر دل

سعیدا
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

گشتیم مقیم بر در دل

دیدیم جمال دلبر دل

سلطان غمش علم برافراخت

شاهانه گرفت کشور دل

بس دل که بصید گاه عشقش

[...]

نورعلیشاه
 
 
۱
۲
sunny dark_mode