فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱ - نامه نوشتن دایه نزد شهرو و کس فرستادن شهرو به صلب ویس
به مژده پیک او را تاج زر داد.
بجز تاجش بسی زرّ و گهر داد.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو گردون کوه را استام زر داد
زمین را نیز فرش پر گهر داد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۴ - فی المُجاهدة
به سلیمان نگر که از سرِ داد
پوستین امل به گازر داد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
نبات روح را آب از جگر داد
چراغ عقل را پیه از بصر داد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
هر آنچ از شاه دید او را خبر داد
نهانیهای خلوت را به در داد
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام
یکی نامه بزیر پرده در داد
ز سوز جان یعقوبش خبر داد
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۳) حکایت شبلی با آن جوان در بادیه
بههر ساعت مرا گنجی دگر داد
بههر دم آنچه جستم بیشتر داد
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
خبر گوینده را بسیار زر داد
ولی هارونش از زن بیشتر داد
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
که آن ساعت که جان با دادگر داد
بزیر لب ازین حالم خبر داد
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو شاه صبح را زرّین سپر داد
بملک نیمروزش چتر زر داد
عطار » خسرونامه » بخش ۶۴ - نامهٔ خسرو به شاپور
سپه را جوشن و تیغ و سپر داد
سه ساله جامگی و سیم و زر داد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۳
رسید موسم عید و صلای می درداد
پیاله بر کف خوبان ماه پیکر داد
میی که ساقی رعنا ز خون مستان خورد
چه خوابها که بدان غمزه های کافر داد
مگر بر آب خود آیم ز خشکی روزه
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه
ز قد مریمش نخلی ببر داد
وزان نخل ترش خرمای تر داد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رسیدن خبر مرگ فرهاد به شیرین و زاری او
قدح پر کرد و در دست شکر داد
لبش را ز آخرین شربت خبر داد
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱
اوّل به وفا میِ وصالم درداد
چون مست شدم جام جفا را سرداد
پر آب دو دیده و پر از آتش، دل
خاک ره او شدم به بادم برداد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۸ - وزیدن نسیم سحری بر زلیخا و نرگس خوابناکش را گشادن و از خیال شبانه غنچه وار خون به دل فرو خوردن و مهر بر لب نهادن
به بالین رونق از گلبرگ تر داد
به بستر جان ز سرو سیمبر داد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۱ - خواندن زلیخا یوسف را علیه السلام به سوی آن خانه و مطالبه وصال نمودن
به فندق گونه عناب تر داد
به جانان زاشک عنابی خبر داد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
چو کان از کیسه بیرون یک گهر داد
تن خود را به راه سد خطر داد
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴
شب نخل تجلی به گلستان تو بر داد
هر موی مرا ذوق تماشای دگر داد
میخواست حیا بند نهد بر نگهم لیک
شوق آمد و مژگان مرا بال نظر داد
در حسن چه شایسته رسولی که لبت را
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
بزر دادن نشد راضی و شر داد
همه جا گیرها را سربسر داد