گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۴

 

شفیع از گناهش محمد بود

تنش چون گلاب مصعد بود

فردوسی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳ - در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر

 

نوروز روز خرمی بیعدد بود

روز طواف ساقی خورشید خد بود

مجلس به باغ باید بردن، که باغ را

مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود

آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او

[...]

منوچهری
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی

 

پرهیز نکرد از آنچه بد بود

وان کرده نه برقرار خود بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۱ - افسانهٔ ارشمیدس با کنیزک چینی

 

نیوشنده یک تن که بخرد بوَد

ز نابخردان بهتر از صد بوَد

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار جنید دربارهٔ خوشدلی

 

ذره گر بس نیک و گر بس بد بود

گرچه عمری تگ زند در خود بود

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۲ - تتمهٔ حسد آن حشم بر آن غلام خاص

 

آن درختی را که تلخ و رد بود

و آن درختی که یکش هفصد بود

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم

 

وانک آواز دلش هم بد بود

آن سه کوری دوری سرمد بود

مولانا
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در نعت خلیفه سوم

 

ناصر ملت محمد بود

ناشر سنت مؤید بود

همام تبریزی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۲

 

شاه آن باشد که روشن خاطر و بخرد بود

نیکوان را حال ازو نیکو، بدان را بد بود

جامی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

هرچند طریق خدمت ما بد بود

الطاف تو اندر حق مابیحد بود

از لطف تومشکل اشارات و شفا

در مکتب علم ما یکی ابجد بود

میرداماد
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۳ - عبدالصبور

 

گشودندش برخ بابی که سد بود

فتوحی آمدش کافزون ز حد بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴۶ - القرب

 

الست اظهار حسن او بخود بود

بلی تأثیر عشق معتمد بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت

 

تو گوئی نفس برفی در سبد بود

هلاکش نزد خورشد اسد بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۹ - الوصل

 

تعدد یافت آن کو ببعدد بود

تفرق جست جمعی کو احد بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۲۱ - یوم الجمعه

 

حجاب خلق هر عصری حسد بود

بنادر دیده پاک از رمد بود

صفی علیشاه
 
 
۱
۲