×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴
تواند کسی این سخن بازداشت
چنان کاو گذارد بباید گذاشت
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸
جهان را چه مایه به سختی بداشت
جهان آفرین زو همه درگذاشت
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸
پرستنده چون تو فریدون نداشت
که گیتی سراسر به شاهی گذاشت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک
به خاری سپر شش به هم بربداشت
بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه
یکی زو همه نعره و خنده داشت
یکی گریه زاندازه اندر گذاشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
پس آنگه رنج خویش از شهر برداشت
برفت و شهر بیآشوب بگذاشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
دل از شاهی و شهر خویش برداشت
بیابان بر گزید و کاخ بگذاشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
بگفت این و چراغ از خانه برداشت
به چاره دایه را با شوی بگذاشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
سبک دایه برفت و تیر برداشت
ز شادی تیره شب را روز پنداشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
هزاران پردگی را پرده برداشت
ببرد و در میان راه بگذاشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
به ره برف را گلبرگ پنداشت
به رامین در رسید او را فروداشت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
سراسر گنجهای شاه برداشت
وزان یک رشته اندر گنج نگذاشت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی
به غارت هر آن چیز هر کس که داشت
فرامرز یکسر به ایشان گذاشت