ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۷
چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش
چون رنده ز کار خویش بیبهره مباش
تعلیم ز اره گیر در امر معاش
نیمی سوی خود میکش و نیمی میپاش
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۹
ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش
افگنده مرا به گفتگوی اوباش
یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش
چون پرده دریده شد کنون باداباش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱۱ - التمثیل فی خلقة آدم و عیسیبن مریم علیهماالسلام
همه خواهی که باشی او را باش
برِ او سوی خویش هیچ مباش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۵ - اندر موعظت و نصیحت گوید
بهر اندام دادن اوباش
دل چو سندان زبان چو سوهان باش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۸ - در صفت اهل تصوّف
همه خواهی که باشی او را باش
رو برش سوی خویش هیچ مباش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۵ - در دنیا نابودن به که بودن
یا ز خود یاد باش یا زو باش
بکند هم سزاش روزی باش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
هزل اگر با جدست گو میباش
که نه از زیرکان کمند اوباش
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الخامسة - فی اللغز
در کوی خرابات و سرای او باش
منعی نبود درآی و بنشین و بباش
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۸ - مقالت بیستم در وقاحت ابنای عصر
گر پری از دانش خاموش باش
ترک زبان گوی و همه گوی باش
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۶ - در بیان مواظبت بریاضت و چهار اربعین و کیفیت آن
چو غایب صورتی حاضر صفت باش
که تا بیرون شوی از صف اوباش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
دمادم سرّ کل میگوی و میباش
از این گنج پر از گوهر، گهر باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
که تو زان منی من زان تو باش
ولی گر با منی با خویشتن باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
تو دوری کن از اونزدیک حق باش
ز بهر آخرت تخمی همی پاش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
از این ملعون بکن پرهیز و خوش باش
مکن با او نشست و شاد دل باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
سرای آخرت بردار و خوش باش
تو تخم نیکنامی در جهان پاش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
مگو اسرار ما فارغ زکل باش
منه رازم تو بیرون پیش او باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
دَرِ دل زن تو چون مردان خوش باش
که هم در میزنند اینجای اوباش
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان
رو تو از وسواس شیطان دور باش
تا ببینی با نبی در یک قباش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۲۲
ای کرده مرا عشق تو در عالم فاش
افکنده مرا تو در میان اوباش
شهری خبر است که زاهدی شد قلّاش
چون پرده دریده شد کنون ما را باش