گنجور

 
سنایی

ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش

افگنده مرا به گفتگوی اوباش

یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش

چون پرده دریده شد کنون باداباش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode