اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة
»
الفصل الاول - فی الطامات
»
شمارهٔ ۲۲
ای کرده مرا عشق تو در عالم فاش
افکنده مرا تو در میان اوباش
شهری خبر است که زاهدی شد قلّاش
چون پرده دریده شد کنون ما را باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر حال و هوای عاشقانه و دلدادگی شاعر است. او از عشق خود به معشوق صحبت میکند و بیان میکند که عشقش او را در میان جمعیت و اوباش قرار داده است. همچنین اشارهای به تغییر حال زاهدان دارد و به نوعی از شکاف بین ظاهر و باطن در جامعه انتقاد میکند. در نهایت، او از پردهداری عشق سخن میگوید و میخواهد که به حال خود مشغول باشد.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که در دنیای پرسر و صدا و بیتوجهی دیگران، به وضوح دیده شوم و احساساتم آشکار شود.
هوش مصنوعی: شهری وجود دارد که در آن زاهدی به شغل کارگری مشغول شده است، زیرا پردهها کنار رفته و رازها روشن شده است. حالا ما نیز باید در این وضعیت خود را پیدا کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش
چون رنده ز کار خویش بیبهره مباش
تعلیم ز اره گیر در امر معاش
نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش
افگنده مرا به گفتگوی اوباش
یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش
چون پرده دریده شد کنون باداباش
شهوت مپرست و بر بتان ناظر باش
از اول کار واقف آخر باش
بس جام جمی ز فضل حق در کف تست
شهوت همه را میشکند حاضر مباش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.