عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۰
ماه را در مشک پنهان کردهای
مشک را بر مه پریشان کردهای
چشم عقل دوربین را روز و شب
بر جمال خویش حیران کردهای
از شکنج زلف رستم افکنت
[...]
مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹
ای که بر آینه از رخ صورت جان کردهای
آب را از رخ محل صورت آسان کردهای
خویشتن بینی مگر ای یار کاندر آینه
خویشتنبین گشتهای تا صورت جان کردهای
چون نمییارد کسی گل چیدن از رخسار تو
[...]
مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹
ای که بر آینه از رخ صورت جان کردهای
آب را از رخ محل صورت آسان کردهای
خویشتن بینی مگر ای یار کاندر آینه
خویشتنبین گشتهای تا صورت جان کردهای
چون نمییارد کسی گل چیدن از رخسار تو
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷۸
ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کرده ای
یا جان بهم بیرون روی کآرام در جان کرده ای
در حیرتم تا هر شبی چون خواب می آید ترا
زینسان که در هر گوشه ای صد دل پریشان کرده ای
فتنه دمی در عهد تو بیکار ننشیند همی
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - زوال آفتاب
ای سپهر آهسته رو کاری نه آسان کردهای
ملک ایران را به مرگ شاه ویران کردهای
آسمانی را فرود آوردهای از اوج خویش
بر زمین افکندهای با خاک یکسان کردهای
آفتابی را که خلق عالمش در سایه بود
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ ششم در طبقهٔ ترکان » ۶۳۴- امیر نظام الدین علیشیر
ای فلک بیداد و بیرحمی بدینسان کرده ای
ای اجل ملک جهان را باز ویران کرده ای
کرده ای گاه از جفا حیران دل صد اهل دین
گه ز کین قصد هلاک مسلمان کرده ای
کرده بر جانها کمین بنهاده ای دام عنا
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶
مردمی فرموده جا در چشم گریان کردهای
شوره زار شور بختان را گلستان کردهای
تو کجا وین دل که در هر گوشهای جغد غمیست
گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده ای
کارها موقوف توفیق است ،مشکل این شدست
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲
تا مژدهٔ زخم دگر، دامن کش جان کرده ای
دشوار دادن جان من، خوش بر من آسان کرده ای
مستانه گریند از غمت، اهل ورع در صومعه
گویا تبسم گونه ای در کار ایشان کرده ای
خوش با دل جمع آمدی، نازان به حسن خویشتن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۱
بوسهای قیمت از آن لبها به صد جان کردهای
برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کردهای
گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار
شهر را از جلوه مستانه ویران کردهای
میدهند از پرفشانی خرمن گل را به باد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۲
با لباس عنبرین امروز جولان کردهای
سرو را در جامه قمری خرامان کردهای
از دل شب پرده بر رخسار روز افکندهای
شعله را در پرنیان دود پنهان کردهای
چون سکندر تشنگان را سر به صحرا دادهای
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۲
بی پرده رو در آینه ما نکرده ای
خود را چنان که هست تماشا نکرده ای
در خلوتی که آینه بیدار بوده است
هرگز ز شرم بند قبا وانکرده ای
امروز بند پیرهن خود نبسته ای
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۷۱
از عرق رخسار گلگون را گلستان کردهای
بازای سرچشمه خورشید، طوفان کردهای
گرچه شمشیر ترا سنگ فسان در کار نیست
خواب سنگین را فسان تیغ مژگان کردهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۴۲
از عرق رخسار گلگون را گلستان کردهای
بازای سرچشمه خورشید، طوفان کردهای
گرچه شمشیر ترا سنگ فسان در کار نیست
خواب سنگین را فسان تیغ مژگان کردهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۰
در ماه روزه سیر مه ما نکرده ای
چشم گرسنه مست تماشا نکرده ای
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » در پند و موعظه
همعنان گردش گرداب دوران کردهای
زیر دست سیلی موج پریشان کردهای
از سبکمغری، خس و خاشاک توفان کردهای
از گرانی، لنگر دریای امکان کردهای
سیدای نسفی » دیوان اشعار » ترکیب بند - در مرثیه غازی دادخواه گفته
ای زمین گنجی به خاک تیره پنهان کرده ای
نور چشمی را چراغ زیر دامان کرده ای
کربلای تازه آورده ای بر روی کار
شوره زار خاک را دریای مرجان کرده ای
لاله ای بشکفته ای را داغ بر دل مانده ای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۲ - در نکوهش فقهای بی عمل
ابر را سقای بستان کرده ای
باد را فراش دوران کرده ای
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۴
ای نسیم از چیست زلفش را پریشان کردهای
صد دل شیدا به هم دست و گریبان کردهای
صد چو مجنون آشکارا در بیابان طلب
خویش را لیلیصفت در خیمه پنهان کردهای
میزند موج سرشکت لطمه بر کشتی چرخ
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶
باز بر رخ مشکین را پریشان کرده ای
مشک را ارزان وعنبر را فراوان کرده ای
روی تو باشد کف موسی وزلف توعصا
از ره اعجاز اورا شکل ثعبان کرده ای
گاه مار وگاه عقرب گاه اژدر می شود
[...]
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۹۴ - در مدح وزیر عدلیه غلامحسین خان غفاری
آگهی دیگر چهها ای غارت جان کردهای
زلف را آشفته و خلقی پریشان کردهای
بر رخ خورشیدوَش افکندهای مشکین نقاب
روز ما را تیرهتر، از شام هجران کردهای
ای کمانابرو، ز شرّ غمزهات افغان که باز
[...]