گنجور

 
صائب تبریزی

بوسه‌ای قیمت از آن لب‌ها به صد جان کرده‌ای

برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کرده‌ای

گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار

شهر را از جلوه مستانه ویران کرده‌ای

می‌دهند از پرفشانی خرمن گل را به باد

بس که گل را خوار پیش عندلیبان کرده‌ای

نور ایمان در لباس کفر جولان می‌کند

در خط عنبرفشان تا روی پنهان کرده‌ای

رو نگردانیده‌ای از خط و خال عنبرین

مسند مور از کف دست سلیمان کرده‌ای

تا خط مشکین به دور عارضت صف بسته است

ریشه محکم در نظرها همچو مژگان کرده‌ای

از کبودی نیل چشم زخم دارد پیکرت

در سرمستی مگر گل در گریبان کرده‌ای؟

تا به سیر گلستان آورده‌ای بی‌پرده روی

لاله و گل را چراغ زیر دامان کرده‌ای

پاک گشته است از قبول نقش لوح ساده‌اش

دیده آیینه را از بس که حیران کرده‌ای

از لطافت دست سیمینت نگارین گشته است

دست خود تا شانه زلف پریشان کرده‌ای

کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب

تو به روی گرم دل‌ها را چراغان کرده‌ای

دعوی خون را به اشک شادی از دل شسته‌اند

جلوه تا چون شمع بر خاک شهیدان کرده‌ای

گرچه ریحان خواب می‌آرد، تو از نیرنگ حسن

خواب صائب تلخ از آن خط چو ریحان کرده‌ای

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مجد همگر

ای که بر آینه از رخ صورت جان کرده‌ای

آب را از رخ محل صورت آسان کرده‌ای

خویشتن بینی مگر ای یار کاندر آینه

خویشتن‌بین گشته‌ای تا صورت جان کرده‌ای

چون نمی‌یارد کسی گل چیدن از رخسار تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
سلمان ساوجی

ای سپهر آهسته رو کاری نه آسان کرده‌ای

ملک ایران را به مرگ شاه ویران کرده‌ای

آسمانی را فرود آورده‌ای از اوج خویش

بر زمین افکنده‌ای با خاک یکسان کرده‌ای

آفتابی را که خلق عالمش در سایه بود

[...]

وحشی بافقی

مردمی فرموده جا در چشم گریان کرده‌ای

شوره زار شور بختان را گلستان کرده‌ای

تو کجا وین دل که در هر گوشه‌ای جغد غمی‌ست

گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده ای

کارها موقوف توفیق است ،مشکل این شدست

[...]

صائب تبریزی

با لباس عنبرین امروز جولان کرده‌ای

سرو را در جامه قمری خرامان کرده‌ای

از دل شب پرده بر رخسار روز افکنده‌ای

شعله را در پرنیان دود پنهان کرده‌ای

چون سکندر تشنگان را سر به صحرا داده‌ای

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

هم‌عنان گردش گرداب دوران کرده‌ای

زیر دست سیلی موج پریشان کرده‌ای

از سبک‌مغری، خس و خاشاک توفان کرده‌ای

از گرانی، لنگر دریای امکان کرده‌ای

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه