بوسهای قیمت از آن لبها به صد جان کردهای
برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کردهای
گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار
شهر را از جلوه مستانه ویران کردهای
میدهند از پرفشانی خرمن گل را به باد
بس که گل را خوار پیش عندلیبان کردهای
نور ایمان در لباس کفر جولان میکند
در خط عنبرفشان تا روی پنهان کردهای
رو نگردانیدهای از خط و خال عنبرین
مسند مور از کف دست سلیمان کردهای
تا خط مشکین به دور عارضت صف بسته است
ریشه محکم در نظرها همچو مژگان کردهای
از کبودی نیل چشم زخم دارد پیکرت
در سرمستی مگر گل در گریبان کردهای؟
تا به سیر گلستان آوردهای بیپرده روی
لاله و گل را چراغ زیر دامان کردهای
پاک گشته است از قبول نقش لوح سادهاش
دیده آیینه را از بس که حیران کردهای
از لطافت دست سیمینت نگارین گشته است
دست خود تا شانه زلف پریشان کردهای
کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب
تو به روی گرم دلها را چراغان کردهای
دعوی خون را به اشک شادی از دل شستهاند
جلوه تا چون شمع بر خاک شهیدان کردهای
گرچه ریحان خواب میآرد، تو از نیرنگ حسن
خواب صائب تلخ از آن خط چو ریحان کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. او با استفاده از تصاویری دلنشین و استعارات مختلف، به بوسههای شیرین و اثرات آن بر دلها اشاره میکند. شاعر میگوید که زیبایی معشوق، شهر را ویران کرده و گلها را خوار کرده است. ایمان در دنیای کفر جولان میکند و جذابیت چهرهاش توجه همه را جلب کرده است. در نهایت، شاعر به زیبایی و لطافت دستان معشوق اشاره میکند که دلها را روشن کرده و زندگی را به گلستان بدل کرده است. همچنین تاکید میکند که این جذابیت، آثار خوشایند و یا حتی تلخی را به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: بوسهای که از آن لبها گرفتی، ارزشش به اندازه صد جان است و تو از این نعمت خوب، به راحتی بهرهمند شدهای.
هوش مصنوعی: گردی که بر دامنت نشسته، نگذار که بماند، زیرا مانند سیل بهاری شهر را از زیباییها و شگفتیهایش ویران کردهای.
هوش مصنوعی: میگویند گلهای زیبا و خوشبو را به باد میسپارند، زیرا تو آنها را در برابر پرندههای خوشآواز کوچک بیقیمت کردهای.
هوش مصنوعی: ایمان میتواند در درون ظاهر کفر و نفاق خود را نشان دهد، حتی زمانی که این ایمان به صورت پنهان وجود دارد و فقط در زمینهای خاص و نامحسوس میتابد.
هوش مصنوعی: تو از زیباییهای خط و خال غافل نشدهای و به طرز جالبی، قدرت و جلال سلیمان را در کنج دستانت به نمایش گذاشتهای.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خط مشکی به دور صورتت قرار دارد، مانند مژگان در دلها ریشه دواندهای و نظرها را به خود جلب کردهای.
هوش مصنوعی: چشمانت به رنگ نیل، نشانهای از چشم زخم دارند، در حالی که وجودت در حالت خوشی و سرمستی است. آیا به راستی گلی در گریبان خود پنهان کردهای؟
هوش مصنوعی: تا به باغ گلستان آمدی، بدون حجاب، زیباییهای لاله و گل را تحت شعاع قرار دادهای و مانند چراغی زیر دامن خود پنهان کردهای.
هوش مصنوعی: چشمش از بس که به زیباییهای دنیا خیره شده، دیگر نمیتواند نقوش ساده را ببیند و از حالت طبیعی خود خارج شده است.
هوش مصنوعی: دست تو به خاطر لطافتی که دارد، زیبایی خاصی پیدا کرده و این زیبایی اکنون به شانههای تو رسیده است، در حالی که زلفهای پریشان تو را میسازد.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب تو نمیتابید، جهان و آب و گل روشن نمیشدند. تو با نور خود دلها را روشن کردهای و مانند چراغی گرم و دلانگیز هستی.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اشکهای شادی باعث شدهاند که دعوی و دعواهای خونین فراموش شوند. به گونهای که حالا شمعهایی بر خاک شهیدان قرار گرفتهاند، نمادی از یادبود و احترام به آنان.
هوش مصنوعی: هرچند گل ریحان باعث خوابآلودگی و آرامش میشود، اما تو با زیباییهای نیرنگآلود خود، خواب تلخی برای من به ارمغان آوردهای که شبیه به خط زیبایت است که همچون ریحان به دل مینشیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که بر آینه از رخ صورت جان کردهای
آب را از رخ محل صورت آسان کردهای
خویشتن بینی مگر ای یار کاندر آینه
خویشتنبین گشتهای تا صورت جان کردهای
چون نمییارد کسی گل چیدن از رخسار تو
[...]
ای سپهر آهسته رو کاری نه آسان کردهای
ملک ایران را به مرگ شاه ویران کردهای
آسمانی را فرود آوردهای از اوج خویش
بر زمین افکندهای با خاک یکسان کردهای
آفتابی را که خلق عالمش در سایه بود
[...]
مردمی فرموده جا در چشم گریان کردهای
شوره زار شور بختان را گلستان کردهای
تو کجا وین دل که در هر گوشهای جغد غمیست
گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده ای
کارها موقوف توفیق است ،مشکل این شدست
[...]
با لباس عنبرین امروز جولان کردهای
سرو را در جامه قمری خرامان کردهای
از دل شب پرده بر رخسار روز افکندهای
شعله را در پرنیان دود پنهان کردهای
چون سکندر تشنگان را سر به صحرا دادهای
[...]
همعنان گردش گرداب دوران کردهای
زیر دست سیلی موج پریشان کردهای
از سبکمغری، خس و خاشاک توفان کردهای
از گرانی، لنگر دریای امکان کردهای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.