گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود

 

ور تو بااین ریش در دریا شوی

هم ز ریش خویش ناپروا شوی

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

گاه خورشیدی و گه دریا شوی

گاه کوه قاف و گه عنقا شوی

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۸ - تهدید کردن فرعون موسی را علیه السلام

 

صد چنین آری و هم رسوا شوی

خوار گردی ضحکهٔ غوغا شوی

مولانا
 

سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن

 

نه اندیشه از کس که رسوا شوی

نه قوت که یک دم شکیبا شوی

سعدی
 

سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۳ - حکایت

 

مگر از تنعم شکیبا شوی

وگرنه ضرورت به درها شوی

سعدی
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱

 

اگر بر کسی نیز پیدا (؟) شوی

بسی برنیاید که رسوا شوی

حکیم نزاری
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۱۱ - در بیان معرفت علم

 

چون بنادانی خود دانا شوی

روکنی بر تخت خود والا شوی

امیر حسینی هروی
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۱۱ - در بیان معرفت علم

 

در ره معنی اگر دانا شوی

چون صدف در قعر این دریا شوی

امیر حسینی هروی
 

ناصر بخارایی » مثنوی هدایت‌نامه » ۱۰- المقاله

 

یقین دان که چون مرد دریا شوی

بد و نیک خود را شناسا شوی

ناصر بخارایی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۴

 

دل به دریا ده که تا دریا شوی

نزد ما بنشین که همچون ما شوی

ساغر دُردی درد دل بنوش

تا دمی همدرد بودردا شوی

از بلا چون کار ما بالا گرفت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۵

 

چون برسی به بحر ما واقف حال ما شوی

تا نرسی به ما چو ما عارف ما کجا شوی

موج و حباب را بمان آب چو تشنگان بجو

تا که به عین ما چو ما واصل عین ما شوی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

نه اندیشه از کس که رسوا شوی

نه قوت که یک دم شکیبا شوی

شیخ بهایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲۹

 

پشت پا زن بر دو عالم تا فلک پیما شوی

از سر دنیا و دین برخیز تا رعنا شوی

شد حباب از خودنمایی گوی چوگان فنا

سعی کن تا در محیط عشق ناپیدا شوی

طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶۶

 

تا کی ای دل در هوای اطلس و دیبا شوی

از تعلق دست اگر شویی ید بیضا شوی

همدم خورشید می خواهی که چون عیسی شوی

پشت پا زن در دو عالم تا فلک پیما شوی

سیدای نسفی
 
 
۱
۲