بخش ۴۲ - مقاله یازدهم در نشان دادن از حال صوفیان که نشان ایشان بی نشانی است و زندگانی ایشان در جان فشانی
ای ز صفت تیره دلان خم زده
وز صفت اهل صفا دم زده
دل نشده صاف ز نام آوری
نام برآورده به صوفیگری
شیوه صوفی چه بود نیستی
چند تو بر هستی خود ایستی
گم شو ازین هستی پر اشتلم
بلکه شو از گم شدگی نیز گم
ناشده از خویش تهی همچو نی
دم زدنت زانکه نه یی تا به کی
گر تو نیی این همه آوازه چیست
هر نفس این زمزمه تازه چیست
نی چه بود آن که به دستان خویش
دم نزند جز ز نیستان خویش
بادیه هستی خود بسپرد
پی به نیستان عدم آورد
چون ز نیستان شکرافشان شود
بهر حریفان شکرستان شود
از شکرستان چو برآرد نفس
طوطی جان ها شود آنجا مگس
بر لبت این لاف که چون نی نیم
در دلت اندیشه که جز کی کیم
قالب تو رومی و دل زنگی است
رو که نه این شیوه یکرنگی است
با تن رومی دل زنگی که چه
رنگ یکی گیر دو رنگی که چه
رنگ دو رنگی به دو رنگان گذار
زانکه دو رنگی همه عیب است و عار
به که شفا جو ز مسیحا شوی
بو که ازین عیب مبرا شوی
خشک ز روزه شکمت طبلسان
گشته علم بر کتفت طیلسان
سر نزده از دلت انصاف فقر
چند بدین طبل و علم لاف فقر
خرقه صد پاره که داری به دوش
بر سر صد عیب بود پرده پوش
دلق ورع را چو بود تار سست
کی شود از خرقه پاره درست
رشته تسبیح تو دام ریاست
مهره آن دانه مرغ هواست
دانه و دام از پی آن گستری
تا غذی از گرسنه مرغی خوری
هست ز مسواک چه سوهان تو
تیز به خوان همه دندان تو
تیزی دندانت به سوهان بسای
از سر هر سفره مشو لقمه خای
شرح محاسن چو دهد شانه ات
سر به قبایح نهد افسانه ات
نیست به روی تو یکی مو سیاه
چند کنی نامه سیاه از گناه
شکل کمان راست قدت شرح ده
بهر کمان تو عصا گشته زه
تا به کمانت فلک این چله بست
تیر جوانیت برون شد ز شست
نوبت پیریست جوانی مکن
میل سوی نیل امانی مکن
بر سر سجاده چو پا سایدت
پا ز رعونت به زمین نایدت
رخ به زمین سای به وقت نماز
زانکه مصلاست حجاب نیاز
از کجی و کجروی اندیشه کن
پیروی راستروان پیشه کن
مدعیی خرقه تقوا مپوش
متقیی جام تمنا منوش
زهد می آلوده نیرزد به هیچ
مس زراندوده نیرزد به هیچ
صورت و معنیت به هم راست دار
تات شوند اهل صفا خواستگار
یا ز سرت خرقه تقوا بکش
یا قدم از راه تمنا بکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از افرادی میپردازد که تنها در ظاهر خود را صوفی و متقی نشان میدهند، در حالی که در باطن از زهد و صفای واقعی دورند. شاعر به این موضوع اشاره میکند که باید از وابستگی به هستی و خودپرستی رها شوند و به حقیقت وجود پی ببرند. او تأکید میکند که اگر کسی واقعاً از خود تهی شود، میتواند به معنای واقعی آزاد و روحانی گردد.
شاعر به عدم صداقت در عمل و ظاهر اشخاص نیز اشاره میکند و میگوید که علم و زهد ظاهری نمیتواند جایگزین خلوص نیت و دیانت واقعی باشد. به طور کلی، پیام شعر دعوت به خودشناسی و تطابق میان ظاهر و باطن است، به گونهای که فرد به جای خودستایی، به حقیقت درون خود نزدیک شود.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر ویژگیهای دلهای تیره و سیاه خمیدهای، و از ویژگیهای اهل پاکی و صفا سخن میگویی.
هوش مصنوعی: دل نتوانسته صاف و زلال شود، زیرا نام و آوازهای که به دست آمده، به خاطر صوفیگری و ریاضتهای این چنینی است.
هوش مصنوعی: شیوه صوفی این است که از خود و وجودش فاصله بگیرد و به جای تمرکز بر هستی خود، به عدم و بیهویتی توجه کند.
هوش مصنوعی: از این دنیای پر از تلاطم و آشفته دور شو، حتی از حالت گمشدگی هم دور باش.
هوش مصنوعی: شخصی که خود را از درون خالی کند و به درد دل نپردازد، مانند نیی است که دم نمیزند. این وضعیت به این معنی است که تا کی باید به همین حالت ادامه دهد؟
هوش مصنوعی: اگر تو در میان نباشی، پس این صدای فراوان چیست؟ و هر نفس این نغمه نو به چه دلیل است؟
هوش مصنوعی: چرا نی میتواند با دستان خود صدایی ایجاد کند، مگر اینکه از نیستان خودش باشد؟
هوش مصنوعی: در دنیای وجود، خود را به دشت عدم بسپار و به سوی حقیقت بپیوند.
هوش مصنوعی: وقتی که از نیستان صدای نی بلند میشود، برای رقبای او شیرینی و لذت به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی طوطی از شکرستان بیرون میآید و آواز میخواند، جان و روحها در آن مکان به پرواز درمیآیند و به زندگی و تحرک میافتند، اما گاهی نیز مگسها به آنجا هجوم میآورند.
هوش مصنوعی: بر زبانت این ادعاست که من مانند نی هستم، ولی در دل تو تنها اندیشهای داری که من چه کسی هستم.
هوش مصنوعی: شکل و ظاهر تو زیبا و رومیگونه است، اما دل تو پر از احساسات ناپاک و تیره است که این نوع رفتار و حالتی که داری، مناسب نیست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بدن یک رومی دارد، دل او رنگ زنگ یا سیاهی دارد. اینجا اشاره به تضاد و تفاوت میان ظواهر و باطن دارد؛ فردی که به ظاهر زیبا و جذاب است، اما در درونش حال و هوای دیگری دارد.
هوش مصنوعی: رنگهای دوگانه را به افرادی که رنگهای مختلف دارند بده، زیرا داشتن دو رنگ به خودی خود عیب و ننگ به حساب میآید.
هوش مصنوعی: بهتر است به کسی که توانایی درمان دارد مراجعه کنی، تا از این نقص و عیب رهایی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: روزهایی که روزه میگیری، شکمت به شکلی خشک و آشفته در میآید، اما با این حال، تو همچنان بر افتخارات و مقامهای خود همواره پایبند هستی.
هوش مصنوعی: از دلت انصاف فقر بیرون نرفته که این همه به طبل و علم فقر میزنی و خود را به دروغ به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: این لباس پاره و زبر که بر دوش داری، تنها پوششی است برای پنهان کردن عیبها و نواقص بسیار.
هوش مصنوعی: وقتی که لباس زاهدی نازک و سست باشد، چگونه میتواند از پاره شدن در امان بماند؟
هوش مصنوعی: رشته تسبیح تو نشاندهنده آن است که مقام و قدرت تو به دانهای شبیه است که مرغ آسمانی آن را دنبال میکند.
هوش مصنوعی: دانه و دام را برای آن میگذارند تا غذایی نصیب پرنده گرسنهای شود.
هوش مصنوعی: در متن، به بهداشت دهان اشاره شده است، به طوری که استفاده از مسواک مانند ابزاری است که به بهبود و حفظ سلامت دندانها کمک میکند. این دقت در تمیز کردن دندانها به شکل قابل توجهی در حفظ زیبایی و سلامتی آنها اثر دارد.
هوش مصنوعی: دندان تیز خود را به سوهان بزن و از هر سفره لقمهای را غصب نکن.
هوش مصنوعی: اگر زیباییها و خوبیهای تو توصیف شود، موی تو به پیدایش زشتیها و ناپسندها خواهد رفت.
هوش مصنوعی: بر روی تو هیچ نقصی دیده نمیشود، اما چرا باید از گناهی که مرتکب شدهای، نامهای سیاه بنویسی؟
هوش مصنوعی: قد زیبای تو مانند شکلی از کمان است و به همین خاطر تیرها و لوازم آن، مثل زه، به شکل عصا درآمدهاند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که فلک (آسمان) با کمان خود، تیر جوانیات را رها کرد، این تیر از دست تو خارج شد.
هوش مصنوعی: این زمان دوره پیری است، پس جوانی را فراموش کن و به آرزوهای دوری از دسترسی نپرداز.
هوش مصنوعی: هنگامی که بر سجاده عبادت قرار میگیری، اگر پای خود را بر آن بگذاری، دیگر به خاطر کبر و خودپسندی به زمین نخواهی آمد.
هوش مصنوعی: در زمان نماز، چهرهات را به زمین بگذار و نسبت به خالق خود خاضع باش، زیرا که در آن لحظه درخواست و نیاز تو در حضور اوست.
هوش مصنوعی: به فکر کجاندیشیها و انحرافات نباش و سعی کن از کسانی که در مسیر درست حرکت میکنند پیروی کنی.
هوش مصنوعی: مدعی به خود لباس تقوا نپوشد، زیرا فردی که واقعاً متقی است، نباید در پی خواستههای خود باشد.
هوش مصنوعی: رهبانی که به ظاهرسازی و دوری از دنیا مشغول است، ارزش و بهایی ندارد. همچنین، طلای مسنما نیز ارزش و اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن تو باید با هم هماهنگ باشد تا اهل صفا و معنویت خواستار تو شوند.
هوش مصنوعی: یا اگر میخواهی در مسیر طلب و عشق پیش بروی، یا باید لباس پرهیز و تقوا را کنار بگذاری، یا اینکه از این خواستهها و آرزوها دست برداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.