دل به دریا ده که تا دریا شوی
نزد ما بنشین که همچون ما شوی
ساغر دُردی درد دل بنوش
تا دمی همدرد بودردا شوی
از بلا چون کار ما بالا گرفت
رو به بالاکش که تا بالا شوی
غیر نور او نبیند چشم تو
گر به نور روی او بینا شوی
آن یکی در هر یکی بینی عیان
در دو عالم گر دمی یکتا شوی
عشق را جائی معین هست نیست
جای او یابی اگر بی جا شوی
نعمت الله جو که از ارشاد او
عارف یکتای بی همتا شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به عشق و ارتباط عمیق با حقایق معنوی و الهی دارد. شاعر به ما توصیه میکند که شجاعت به خرج دهیم و دل به دریا بزنیم تا به عمق وجود و حقیقتی بزرگتر برسیم. نوشیدن ساغر درد و همدردی با دیگران نیز به نوعی تأکید بر اهمیت همبستگی انسانی و درک دردهای یکدیگر است. به ما یادآوری میشود که با نگاه به نور الهی، میتوانیم جهانی بهتر و روشنتر ببینیم. عشق به عنوان یک مفهوم بیقاعده و بدون مکان تعریف شده است و برای درک آن باید از محدودیتها و قید و بندهای دنیوی فراتر برویم. در نهایت، شاعر بر اهمیت داشتن یک مرشد و راهنما تأکید میکند تا بتوان در مسیر عرفان و شناخت یکتایی پیشرفت کرد.
هوش مصنوعی: روان و بیپروا به دل خود اعتماد کن و با شجاعت به پیش برو تا به عظمت و وسعت دریا دست یابی. نزد ما بنشین و از تجربیات ما بیاموز تا مانند ما به کمال و بلوغ برسی.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب تلخ میتواند باعث شود که بتوانی دردی که در دل داری را با کسی شریک شوی و در یک لحظه همدردی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: وقتی مشکلات بر ما افزوده شد، به کسی پناه ببریم که بتواند ما را به سمت برتری و موفقیت هدایت کند.
هوش مصنوعی: چشم تو جز نور حقیقت او چیزی نمیبیند، اما اگر به نور چهرهاش روشن شوی، بینایی واقعی را خواهی یافت.
هوش مصنوعی: اگر در هر موجودی به وضوح خدا را ببینی و در دو جهان، لحظهای به یگانگی بپردازی، حقیقت را درک کردهای.
هوش مصنوعی: عشق مکانی مشخص دارد و نمیتوان آن را در هر جایی پیدا کرد؛ اگر از جای خود دور شوی، نمیتوانی به آن دست یابی.
هوش مصنوعی: اگر از هدایت خداوند بهرهمند شوی، به عارف یکتایی تبدیل خواهی شد که هیچ همتا ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ور تو بااین ریش در دریا شوی
هم ز ریش خویش ناپروا شوی
گاه خورشیدی و گه دریا شوی
گاه کوه قاف و گه عنقا شوی
چون بنادانی خود دانا شوی
روکنی بر تخت خود والا شوی
خاک شو تا مظهر اشیا شوی
گم شوی از خود ز خود پیدا شوی
آنچنان گم شو که عین ما شوی
خود تو او باشی اگر پیدا شوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.