ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٠
خداوندا همیشه بود ما را
کتان و صوف و کمخاو عتابی
زر و اجناس و غله اسب و استر
ز پالانی و زینی و رکابی
کنون از جور چرخ ناسزاگار
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵٣
عماد الدین محمد را بگوئید
ز من رمزی بآئین عتابی
که باشد هفته ئی یا بیش یا کم
که تصدیعت نمودم در خطابی
نیامد تا باکنون از جنابت
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٣
مرا گفتند جمعی مهربانان
چو دیدندم ز غم در اضطرابی
که خوش میباش کز دوران گیتی
عمارت باز یابد هر خرابی
کشیدم از جگر آهی و گفتم
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨۶
یکی پرسید ز افلاطون بگاه نزع کای دانا
کجا دفنت کنم وقتی که روی از خلق برتابی
برآورد از جگر آهی حکیم زنده دل وانگه
بگفتش دفن کن هر جا که خواهی گر مرا یابی
مدار ابن یمین زین پس نظر بر تن چو دانستی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٣ - ترجیع بند تهنیت عید و مدح امیر توکال قتلغ
بیار ای ساقی گلرخ شرابی
بزن بر آتش اندوه آبی
به آبی گرد غم از دل بشوئی
که دارد همچو آتش التهابی
شراب لعل را بین گر ندیدی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر
اگر در جستجوی او شتابی
تو او را عاقبت در خود بیابی
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۷ - اشارت به خرابات
اگر صد سال در وی میشتابی
نه کس را و نه خود را بازیابی
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۸ - مثال
تو خود را خاص کن تا راه یابی
که تا عامی ز شیطان در عذابی
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۱ - الباب الاوّل فی معرفة ذات واجب الوجود تعالی و تقدس و فیه ثلاثة فصول: الفصل الاول فی معرفة وجوده تعالی علم الیقین
سر قرآن چو نیک واکابی
خود همه مغز این سخن یابی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲۴ - کتب الی مولی السعید غیاث الدین زنگیشاه الخوافی
غیاث دولت و دین کهف عالم
زهی دستت بدر پاشی سحابی
جهان مکرمت را قهرمانی
سپهر معدلت را آفتابی
فلک را گرد ایوانت طوافی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸
ز زلف و روی تو خواهم شبی و مهتابی
که با لب تو حکایت کنم زهر بابی
خیال روی تو چون جز بخواب نتوان دید
شب فراق دریغا اگر بود خوابی
کنونک تشنه بمردیم و جان بحلق رسید
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
ببار ای لعبت ساقی شرابی
بساز ای مطرب مجلس ربابی
چو دور عشرت و جامست بشتاب
که هر دم میکند دوران شتابی
دل پر خون من چندان نماندست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۲
ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
وی چشمه ی کوثر ز لب لعل تو آبی
شبهاست که از حسرت روی تو نیاید
در دیده ی بیدار من دلشده خوابی
مرغ دلم افتاد بدام سر زلفت
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۳
زهی اشکم ز شوق لعل میگون تو عنّابی
مرا دریاب و آب چشم خون افشان که دُریابی
تو گوئی لعبت چشمم برون خواهد شد از خانه
که بر نیل و نمک پوشد قبای موج سیمابی
اگر عنّاب دفع خون کند از روی خاصیت
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » تضمین » شمارهٔ ۲
ای رویت از فردوس بابی
وز سنبلت بر گُل نقابی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » تضمین » شمارهٔ ۲
هر حلقه ئی زان پیچ و تابی
در حلق جان من طنابی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸
در خیل تو گشتیم، بسی از همه بابی
کردیم سوال و نشنیدیم جوابی
خوردیم بسی خون و ندیدیم کسی را
جز دیده که ما را مددی کرد به آبی
من نگذرم از خاک درت خاک من اینجاست
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶ - در معراج پیامبر (ص)
براق اندر هوا شد چون شهابی
نبی بر پشت او چون آفتابی