ای رویت از فردوس بابی
وز سنبلت بر گُل نقابی
هر حلقه ئی زان پیچ و تابی
در حلق جان من طنابی
از سوز عشق اردم برآرم
در دم بسوزد هفت طارم
وز آب چشم سیل بارم
در گردش آید آسیابی
می درده ای گلروی مهوش
کافکند گل بر سبزه مفروش
باشد کزان آب چو آتش
بر آتش غم ریزم آبی
ساقی ز خواب صبح برخیز
با ما زمانی خوش درآمیز
درده خلاف اهل پرهیز
زان باده ی نوشین شرابی
ای یار نوشین لب کجائی
جامی بنوش اریار مائی
بشتاب ساقی چند پائی
کز عمر می یابم شتابی
بینم که نوشم با حبیبان
می بر سماع عندلیبان
گر وعظ گویندم لبیبان
زین به نمی بینم صوابی
ای خوش نسیم نوبهاران
چونست حال دوستداران
تلخست باری عیش یاران
بی شکّر شیرین جوابی
برخاست بانگ نوبت بام
پیش آر ساقی باده ی خام
پر کن قدح کز مطلع جام
هر دم برآید آفتابی
خواجو نه وقت بوستانست
بستان حضور دوستانست
ای دوستان امشب نه آنست
کاید مرا در دیده خوابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و شوق به میگساری است. شاعر از زیبایی معشوقش سخن میگوید و چهره او را از بهشت میداند. او در قیاس با عشق و درد دلهایش، از سوز دل و اشکهایش میگوید. شاعر بدنبال نوشیدن شرابی است که احساس خوشی را به او القا کند و تقاضا دارد که ساقی بیدار شده و او را در این شادمانی شریک کند. او همچنین در انتظار لحظاتی خوش با دوستانش است و حال و هوای بهاری را توصیف میکند. در پایان، شاعر به این نکته اشاره دارد که شب، زمان دوری از خواب و لذت بردن از حضور دوستان است.
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند در، زیبا و دلنشین است و موهایت چون سنبل، گلی را زیباتر کرده است.
هوش مصنوعی: هر پیچ و تابی که در زندگیام وجود دارد، مانند طنابی بر گردن من است که مرا میکشد و تحت فشار میگذارد.
هوش مصنوعی: از شدت عشق، وقتی که میسوزم، میتوانم هفت آسمان را ناگهان شعلهور کنم.
هوش مصنوعی: از اشکهای من سیلابی به راه میافتد که آسیاب را به گردش درمیآورد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و دلربایی دلبر، گلی بر روی سبزهای میافکند و فضای زیبایی را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: امیدوارم که از آن آب، بهسان آتش، بر آتش غمام بریزم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از خواب صبح بیدار شو و با ما لحظاتی شاد و دلنشین را سپری کن.
هوش مصنوعی: برخلاف افرادی که از گناه دوری میکنند، من از آن شراب خوشمزه لذت میبرم.
هوش مصنوعی: ای دوست با لبهای شیرین، کجا هستی؟ بیا و یک جرعه بنوش که تو زندگیام هستی.
هوش مصنوعی: ساقی، هر چه زودتر به من نوشیدنی بده، چون احساس میکنم عمرم به سرعت در حال گذر است.
هوش مصنوعی: میبینم که با دوستانم نوشیدنی مینوشم و در خوشی و شادی به صدای خوانندگان میرقصیم.
هوش مصنوعی: اگر از من نصیحت کنند، از این به بعد هیچ چیز نخواهم دید که درست و شایسته باشد.
هوش مصنوعی: ای نسیم بهاری، چقدر خوشحالی! حال و احوال دوستداران چگونه است؟
هوش مصنوعی: زندگی بدون لذت و شادی برای دوستان همچون نوشیدن غذایی تلخ است که به هیچوجه مزۀ شیرینی ندارد.
هوش مصنوعی: صدای نوبت صبح بلند شده است، بیا ای ساقی، بادهی تازه را پیش بیاور.
هوش مصنوعی: لیوان را پر کن، زیرا هر بار که از جام مینوشی، نوری تازه و درخشان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: این زمان، زمان لذت بردن از طبیعت نیست، بلکه فرصتی برای بودن در کنار دوستان و ساختن لحظاتی خوش با آنان است.
هوش مصنوعی: دوستان عزیز، امشب زمانی نیست که بخواهم در خواب به سر ببرم و چیزی را از دست بدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.