گنجور

لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۰۰ - به شاهد لغت چنبه، بمعنی چوب پشت در . . .

 

دو چیزش برکن و دو بشکن

مندیش ز غلغل و ز غنبه

دندانش بگاز و دیده بانگشت

پهلو بدبوس و سر به چنبه

لبیبی
 

لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۰۱ - به شاهد لغت نخکله، بمعنی گوزی ( گردویی) سخت

 

ای بزفتی علم بگرد جهان

بر نگردم بتو مگر بمری

گرچه سختی چو نخلکه مغزت

جمله بیرون کنم بچاره گری

لبیبی
 

منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

بکرده راست با مزمار شهرود

بکرده راست با بربط ربابا

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش

چون دوات از گفته‌های خویشتن پر لوش باد

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش

در سخا گر قطره‌ای باشد چو صد دریا شود

آن نمی‌بینی که در باغ و چمن از خارها

در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود

منوچهری
 
 
۱
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۷۷۰