یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۴۳
می رسد خشک لب از شط فرات اکبر من
نوجوان اکبر من
سیلانی بکن ای چشمه چشم تر من
نوجوان اکبر من
کسوتِ عمرِ تو تا این خُمِ فیروزه نگون،
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۴۴
شهسوار دین فکندی از تکاور آسمان
آسمان شرمی آخر آسمان
آسمانی با زمین کردی برابر آسمان
آسمان شرمی آخر آسمان
محشری بینم بپا در هفت کشور آسمان
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۱
ای دل به عزا راست کن آهنگ فغان را
کامشب شب قتل است
ای دیده فرو ریز به رخ اشک روان را
کامشب شب قتل است
تار نفست بگسلد ای سینه خروشی
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۲
پا منه بر طاق این فیروزه منظر آفتاب
آفتاب باز کش سر آفتاب
شرم کن از آفتاب روز محشر آفتاب
آفتاب بازکش سر آفتاب
تا نگردد از هلاک خسرو گردون مقام
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۹
افق از عکس شفق باز به خون شسته جبین
شیعیان ماتم کیست
کرده چون ماتمیان جامه سیه چرخ برین
شیعیان ماتم کیست
چرخ گردیده مقید به سکون خاک مثال
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۸۰
خم شد از باد مخالف قد رعنای حسین
ای فلک وای حسین
همچو گل غرقه به خون شد رخ زیبای حسین
ای فلک وای حسین
آتشین گل کند از خون شقایق به کنار
[...]
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۶ - و برای او
زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
به سر خاک سیه منزل و ماوای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
خاک عالم به سرم کز اثر تیر و سنان
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » مستزادها » شمارهٔ ۱
ای عکس رخ جان دهد آیینه دل را
چون معجز عیسی!
طوطی شده حیران سخنهای تو جانا
با آن لب گویا!
تا با قد شمشاد گذشتی سوی گلشن
[...]
ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۴ - فی رثاء المظلوم سید الشهداء سلام الله علیه
ای به میدان وفا از دل و جان کرده نثار
سر و تن در ره یار
کرده هفتاد و دو تن یکتنه قربان نگار
همگی شیر شکار
سر به نی شمع دل انجمن ناله و آه
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۵ - فی رثائه علیه السلام ایضاً
ای اسم اعظم حق کز عالمی نهانی
در خاک و خون تپانی
وی شمع نور مطلق کز روی نی عیانی
چون ماه آسمانی
ای کعبۀ حقیقت کز اوج عرش هستی
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۶ - نوحه خطاب به حضرت ولی عصر علیه السلام
یا امام العصر یا ابن الطاهری الطیبین
یا ولی المؤمنین
شور محشر را عیان با دیده حق بین ببین
یا ولی المؤمنین
عترت خیر الوری را بنگر اندر کربلا
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۹ - لسان حال المظلومه زینب الکبری علیها السلام
ای نازنین برادر شد نوبت جدائی
یا روز بینوائی
بهر وداع خواهر دستی نمی گشائی
لطفی نمی نمائی
ای شاه اوج هستی از چیست دیده بستی
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۱ - وداعیه
ای خسرو خوبان مکن آهنگ میدان
ای جان جانان
بهر خدا رحمی بر این شیرین زبانان
اطفال حیران
ای شمع جمع و مونس دلهای غمخوار
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۳ - فی الاربعین
بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز
یا که کاوران حجاز
هرچه غصه بود آمد دلخراش و سینه گداز
در حریم محرم راز
بود شور رستاخیز یا نوای غمزدگان
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الفضل العباس سلام الله علیه
تا که شد سرو سهی سای ابی الفضل قلم
کمر شه شده خم
تا صنوبر بر او سوخت ز سر تا بقدم
سوخت گلزار قدم
تا که آن شمع دل افروز ز سر تا پا سوخت
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۹ - فی رثاء علی الاکبر سلام الله علیه
چون شد به میدان جلوهگر شهزاده اکبر
پور پیمبر
آن عرصه شد چون سینۀ سینا سراسر
الله اکبر
حسن ازل از غره اش نیکو نمایان
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۱۰ - فی رثاء ابی الحسن علی بن الحسین الاکبر سلام الله علیه
سیل غم حمله چنان کرد که آب از سر رفت
نوجوان اکبر رفت
خشک لب با دل تفتیده و چشم تر رفت
روح پیغمبر رفت
گلشن آل نبی ز آتش بیداد بسوخت
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۱۱ - فی رثاء علی بن الحسین الاکبر علیه السلام
از شاهزاده اکبر ای باد نوبهاری
گویا پیام داری
کز بوی مشک و عنبر هر خطه شد تتاری
هر عرصه لاله زاری
زانطرۀ پر از خون تاری به همره تست
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۴ - فی رثاء القاسم بن الحسن علیه السلام
چون یافت نو خط شاه فرمان جان نثاری
یا دستخط یاری
از بانوان خرگاه برخواست آه و زاری
فریاد بی قراری
نو باوۀ نبوت از بوستان هاشم
[...]