شمارهٔ ۱۵ - فی رثائه علیه السلام ایضاً
ای اسم اعظم حق کز عالمی نهانی
در خاک و خون تپانی
وی شمع نور مطلق کز روی نی عیانی
چون ماه آسمانی
ای کعبۀ حقیقت کز اوج عرش هستی
پامال پیل مستی
وی کعبۀ طریقت کز لطف و مهربانی
سر خیل کاروانی
ای در منای میدان از نقد جان گذشته
وز نوجوان گذشته
رسم از تو شد بدوران آئین جانفشانی
در راه یار جانی
ای شاه خرگه عشق ای جوهر فتوت
ای عنصر مروت
کافشانده در ره عشق هر گوهر گرانی
هر گنج شایگانی
سیمرغ قاف همت مرغی از آشیانت
یا سر بر آستانت
شهباز اوج حشمت بی قدر دیدبانی
بی نام و بی نشانی
طوفان ماتم تو شوری بپا نموده
کز نوح دل ربوده
در لجۀ غم تو یا بحر بی کرانی
او غرقه و جهانی
ای یوسف گل اندام از چیست غرقه خونی
در چاه غم نگونی
وز گرگ زشت فرجام صد پاره آنچنانی
کاندر نظر نمانی
ای سینۀ تو سینا از زخمهای پیکان
در خلوت دل و جان
لیکن ز چشم بینا ای طور لن ترانی
در خاک و خون نهانی
ای سبز بوستانت از غنچه های خندان
یا از نیازمندان
وی سرخ گلستانت از خون هر جوانی
چون لاله ارغوانی
ای مخزن معارف ای گنج علم و حکمت
وی کان جود و رحمت
از مرکب مخالف یک مشت استخوانی
در حیرتم چنانی
ای سر که از غم عشق سر گرد کوی یاری
گوئی که گوی یاری
پیوسته در خم عشق یا نیزه آشیانی
یا کنج خاکدانی
ای سر که طور نوری گاهی چه آیۀ نور
گاهی چه سرّ مستور
یا در ته تنوری یا بر سر سنانی
گوئی که لامکانی
ای لعل عیسوی دم با رنج عشق چونی
وز چیست تیره گونی
ای بوسه گاه خاتم با آن شکر فشانی
دمساز خیزرانی
ای نغمه ساز توحید افسرده از چه هستی
آزرده از که هستی
کز آن لب و دهن دید خضر آب زندگانی
داود نغمه خوانی
چون نغمۀ انا الله از طور نور سر زد
یا سر ز طشت زر زد
دست بریده ناگاه چون مرگ ناگهانی
کرد آن چنانکه دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به نام "اسم اعظم" و ویژگیهای الهی و عشق و حقیقت اشاره دارد. شاعر با زبان شاعرانه به ذکر صفات و نمادهایی از حق و عشق میپردازد و از تجلیات نور و حقیقت در عالم، کعبه، عشق و معرفت سخن میگوید. او به دردهای عاشقان و غمهای ناشی از عشق اشاره میکند و از جوهر وفا و مروت در راه عشق یاد میکند. متن به صورت استعاری بیان شده و در آن مفهومهایی چون جستجوی حقیقت، فراق و وصال، و مظاهر عشق و رحمت الهی به تصویر کشیده شده است. شاعر به نقش علم و معرفت و حیرت انسان در برابر عظمت خداوند و عشق اشاره میکند و از غم و شادی در مسیر عشق سخن میگوید. به طور کلی، این شعر به تعمق در معانی عمیق هستی و عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: ای نام بزرگ و با عظمت خدا که از دنیای پنهان، در میان خاک و خون به تپش در میآیی.
هوش مصنوعی: او مانند شمعی است که نور مطلق را منتشر میکند و با نمای روشنش از نی بالا، شبیه به ماه در آسمان به چشم میآید.
هوش مصنوعی: ای کعبۀ حقیقت که از ارتفاعات آسمان، تحت فشار قدرت و عظمت قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: او کعبهای است در مسیر حقیقت که به خاطر لطف و مهربانیاش، رهبری گروهی از مسافران را برعهده دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در میدان عشق قرار داری و از ارزش وجود خود فراتر رفتهای و همچنین از جوانی و شور و شوق گذر کردهای.
هوش مصنوعی: عادت من شد که در زمانهای مختلف، جانفشانی برای محبوبم را به عنوان یک رسم در نظر بگیرم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه عشق، ای نماینده بزرگی و جوانمردی، ای اصلی برای صفات نیک!
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر سنگ قیمتی و هر گنج با ارزشی را پراکنده کردهاند.
هوش مصنوعی: سیمرغ قاف، پرندهای بزرگ و با شکوه است. اشاره به این دارد که یا باید به اوج بلندپروازیها و آرزوهای بزرگ برسی، یا که از آغوش و حمایت نزدیکان خود بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: پرندهای که در اوج قدرت و عظمت خود است، تنها به نظارهای بدون شهرت و نشان میپردازد.
هوش مصنوعی: طوفان عزای تو هیجانی بهپا کرده که دلها را به شدت میگیرد.
هوش مصنوعی: در میان دریای بیپایان غم تو، من غرق شدم و در این دنیا تنها هستم.
هوش مصنوعی: ای یوسف خوشاندام، چه چیزی تو را در چاه اندوه غرق کرده است؟
هوش مصنوعی: از گرگ زشت و بدنام، صد تکه آن چنان بساز که در چشم کسی نماند.
هوش مصنوعی: تو همچون کوه سینا در دل و جانم زخمی از تیرهای عشق داری.
هوش مصنوعی: اما ای کوه طور، مرا با دیده بینا نخواهی دید، چرا که من در خاک و خون پنهان شدهام.
هوش مصنوعی: ای باغ سبز تو پر از غنچههای شاداب است یا از افرادی که به کمک نیاز دارند.
هوش مصنوعی: سرخی گلستان تو از خون جوانان است، مثل لالهای که رنگش ارغوانی است.
هوش مصنوعی: ای منبع بزرگ دانش و آگاهی، تو گنجینهای از علم و حکمت هستی و نمایانگر بخشش و رحمت هستی.
هوش مصنوعی: من از آنچه که از دشمنان به من رسیده، دچار حیرت و شگفتی هستم.
هوش مصنوعی: ای شخصی که به خاطر عشق و غم آن در خیابان یار میگردی، بگو که کجای این کوچه یار من است.
هوش مصنوعی: همواره در جستجوی عشق هستم، یا در جایی مانند آشیانهای از نیزه یا در گوشهای از خاک.
هوش مصنوعی: ای سر، که گاهی درخشندگیات مانند نورِ کوه طور است و گاهی هم همچون آیهای از نور و گاهی راز و سرّی پنهان داری.
هوش مصنوعی: شما یا در ته تنوری هستی یا بر روی آتش، گویی که هیچ مکان مشخصی نداری.
هوش مصنوعی: ای لعل عیسوی، با اینکه در عشق رنج میکشی، چگونه میتوانی اینگونه تیره و تار باشی؟
هوش مصنوعی: ای مکانی که خاتم (انگشتری) بر آن بوسه میزند و با آن شیرینی مانند شکر میپاشد، به یاد خیزران (نرگس) برخیز.
هوش مصنوعی: ای کسی که نغمهای در توحید میزنی، چرا غمگینی و از چه چیزی ناراحتی؟
هوش مصنوعی: خضر، از لب و دهان داود، ترانهای درباره آب حیات میخواند.
هوش مصنوعی: زمانی که نغمهی "من هستم خدا" از کوه نور به گوش رسید یا از ظرف طلا سرود برآورد.
هوش مصنوعی: دست بریده ناگهان به مرگ ناگهانی شبیه شد، به گونهای که خودت میدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.