گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱

 

آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد

شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد

شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه

شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد

هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲

 

کمان برم که درین روزگار تیره چو شب

بخفت چشم مروت بمرد مادر جود

ز سیر هفت ستاره درین دوازده برج

بده دوازده سال اندرین دیار و حدود

هزار شخص کریم از وجود شد بعدم

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳

 

خدایگانا دائم ترا سلامت باد

همیشه از بر تو تاج بر علامت باد

بطبع دوست ندارد دلت ملامت کس

ز روزگار عدوی ترا ملامت باد

مخالفان هدیرا قیامتست ز تو

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴

 

همیشه چشم دل و جان شاه روشن باد

بروز مردیش از فتح ترک و جوشن باد

همیشه جایگه دشمنانش زندان باد

همیشه جایگه دوستانش گلشن باد

هوای روشن بر حاسدانش تاری باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵

 

جایگاه شاه یا برگاه یا بر تخت باد

وز بداندیشان او روی زمین پردخت باد

روز کوشیدن زمینش زیر گرد خیل باد

روز آسودن زمانش زیر بار رخت باد

بر هواخواهان او آهن چو وشی نرم باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶

 

از بلای دهر جان شاه گیتی فرد باد

جان بدخواهان او جفت بلا و درد باد

رنگ گرد از روی رادی آب جود او بشست

جان او بی رنگ باد و روی او بی گرد باد

روز و شب در مجلس او بانک نوشانوش باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷

 

چو چرخ باد خزان را بباغ راه دهد

ببرگ سبز رزان باد رنگ کاه دهد

ز ابر پیش هوا پرده سیاه کشد

بکه سپیدی از آن پرده سیاه دهد

بباده گونه چون مهر و ماه باد دهد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸

 

بجز نشاط و طرب طبع تو طلب نکند

کسی بود که ترا بیند و طرب نکند

کسی که بخشش و بخشایش تو دیده بود

حدیث بخشش و بخشایش عرب نکند

جهان طلب نکند هرکه یافت در گه تو

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۹

 

خسروا طبع تو روز و شب نشاط آلود باد

دشمنانت را ز دیده روی خون پالود باد

از تو خشنود است یزدان وز تو خشنود است خلق

جاودان از بخت و دولت جان تو خشنود باد

پیش جان دوستانت دود همچون نور باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰

 

خسروا گر دون بتاج و تخت تو محتاج باد

کار تو با ناز جفت تخت و جام و تاج باد

روز بدخواهان تو چون روز رستاخیز باد

نیک خواهان ترا شب چون شب معراج باد

خنجر تو شیر باد و دشمن تو گور باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۱

 

خدایگان جهان را ز بخت یاری باد

عدیل دولت و اقبال و بختیاری باد

بمردمان زمین برش کامرانی هست

باختران فلک برش کامگاری باد

بگاه حزم نگه دار تنش یزدان باد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲

 

بر سبزه همی آب روان آب دواند

وز شاخ همی باد خزان برگ فشاند

این هیچ کس از آئینه چین نشناسد

وان هیچ کس از زر ورق باز نداند

همچون تن دل رفته ز تیمار جدائی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۳

 

دولت شاه جهان پاینده چون خورشید باد

ملک وعمر او چو عمر و ملکت جمشید باد

ناصحش را رخ چو پیش مهر لاله برگ باد

حاسدش را تن چو پیش باد برگ بید باد

جز بیزدانش مباد امید ازین گیتی بکس

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۴

 

بباغ برگ بدینار جعفری ماند

ز برگ باغ بمنسوج ششتری ماند

درخت سبز بر او مانده جای جای تهی

بلبس حور بپیرایه پری ماند

میان باغ بیاقوت بهرمان ماند

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۵

 

این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد

دل من برد و ره خون زد و دیده بگشاد

دل من برد بگفتار دل آزار بتی

که همه فعلش بند است و همه قولش داد

بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۶

 

اگر بمهر من آن ماه را نیاز آید

چنانکه زود برفتست زود باز آید

برزم رفت و بسی رنج نابسازی کرد

رسد بباده خوری باز بزم ساز آید

همی دهیم براه فراز کردن چشم

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷

 

آن را که همی جست و دلم بخت بمن داد

اکنون بستاند دلم از ناز و طرب داد

از بخت بد آزادم و از یار بشادی

شاد است بمن همچو من آن ماه پریزاد

گر شادم از آن یار وفادار عجب نیست

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸

 

تا آفریدگار مرا رای و هوش داد

بی کس ترم نیاید از خویشتن بیاد

آن روزگار شیرین چون باد بر گذشت

این روزگار تلخ همان بگذرد چو باد

گر باز روزگار مساعد شود مرا

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹

 

هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید

از جان و دلم انده دیرینه برآید

بسیار عنا دیدم در کان گهر من

از بخت همی کانم نزد گهر آید

هر روز من از آمدنت شاد کنم دل

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰

 

شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود

شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود

بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود

بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود

سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من

[...]

قطران تبریزی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۴۰۰